DeaDly kisses ☁️🌱p32
ته شلوارشو پوشید و رفت دم خونه ی جیمین
ته:تق تق تق جیمین این در فاکی رو واکن
و ته میره سوار ماشین میشه و الکی اون کادو رو از ماشین برمیداره و حدود ده مین وا میسته
[صحبت بین رئیس و دختر🥛🍡]
رئیس:حساب کوکو دوباره برس
دختره:رئیس ون پایینه
رئیس بیارش پایین من اماده شم
دختره:چیکارش کنم
رئیس:اون بمبه رو بنداز بیهوش میشه
دختره :چشم رئیس
[☁️پایان حرفا🍚]
[توصیف از دید نویسنده🧝🏻♀️🍦]
اون دختره یه کلاه کاسکت گذاشت رو سرش و اون بمبو وا و انداخت جای کوک از اتفاقا خبر داشت اون دختر بعد بیهوش شدن کوک وارد اتاق میشه و کوکو میبره و میبره تو ون اون رئیسم تو ون بود کوکو میذارن تو ون و میبرن به اون باغ ساعت9بود ته از اینکه نقشه جواب داد خوشحال بود ولی نگران کوک بود به نامی که رئیس بود میگه نامی کل دوربین های خارج شهرو چک میکنه و ونی رو که به باغ ختم میشه رو پیدا میکنه و میرن و میرسن همه ساکتن ته از دور نگا میکنه رو در دوربین مخفی شده و ته از دیوار بالا میره و ادما اونجا رو می بینه
ته:رئیس بگید بیست نفر از بالا اینا رو بکشن
نامی:باشه20نفر بدو
و راه وا میشه با صدا خفه کن اسلحه زدیمو رفتیم همه ادمارو کشتیم به جز گروگانا و اونجا ها عایق صدا داش اونجا پر دختر بود که درحال شکنجه بودن اونارو میبرن با پتد بیرون و میرسیم به اتاق شکنجه ی رئیس اونا ماسک داشتن با باز شدن در صدای ناله ی کوک اومد
صدای ناله ی کوک: عااااااهههههه کافیهههههه بسهههههههه درد دارهههههه
رئیس:هنوز کم کردمت
دختره:رئیس کی نوبت من میشه
وقتی در کامل باز شد رئیس یه چیزیو تا آخر کرد تو کوک اومدن از پنجره برن بیرون یکی از اونجا اومدو اسلحه رو سرش گذاشت
اون یارو:بشین هیسسس
ته:هق هق هق هق هق هق کوک
🌱☁️🌱☁️🌱☁️P32🌱☁️🌱I love you☁️🌱
من برگشته ام
#نامجون
#جین
#شوگا
#جیهوپ
#جیمین
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#بی_تی_اس
#تهکوک
#کوکوی
#DeaDly_kisses
ته:تق تق تق جیمین این در فاکی رو واکن
و ته میره سوار ماشین میشه و الکی اون کادو رو از ماشین برمیداره و حدود ده مین وا میسته
[صحبت بین رئیس و دختر🥛🍡]
رئیس:حساب کوکو دوباره برس
دختره:رئیس ون پایینه
رئیس بیارش پایین من اماده شم
دختره:چیکارش کنم
رئیس:اون بمبه رو بنداز بیهوش میشه
دختره :چشم رئیس
[☁️پایان حرفا🍚]
[توصیف از دید نویسنده🧝🏻♀️🍦]
اون دختره یه کلاه کاسکت گذاشت رو سرش و اون بمبو وا و انداخت جای کوک از اتفاقا خبر داشت اون دختر بعد بیهوش شدن کوک وارد اتاق میشه و کوکو میبره و میبره تو ون اون رئیسم تو ون بود کوکو میذارن تو ون و میبرن به اون باغ ساعت9بود ته از اینکه نقشه جواب داد خوشحال بود ولی نگران کوک بود به نامی که رئیس بود میگه نامی کل دوربین های خارج شهرو چک میکنه و ونی رو که به باغ ختم میشه رو پیدا میکنه و میرن و میرسن همه ساکتن ته از دور نگا میکنه رو در دوربین مخفی شده و ته از دیوار بالا میره و ادما اونجا رو می بینه
ته:رئیس بگید بیست نفر از بالا اینا رو بکشن
نامی:باشه20نفر بدو
و راه وا میشه با صدا خفه کن اسلحه زدیمو رفتیم همه ادمارو کشتیم به جز گروگانا و اونجا ها عایق صدا داش اونجا پر دختر بود که درحال شکنجه بودن اونارو میبرن با پتد بیرون و میرسیم به اتاق شکنجه ی رئیس اونا ماسک داشتن با باز شدن در صدای ناله ی کوک اومد
صدای ناله ی کوک: عااااااهههههه کافیهههههه بسهههههههه درد دارهههههه
رئیس:هنوز کم کردمت
دختره:رئیس کی نوبت من میشه
وقتی در کامل باز شد رئیس یه چیزیو تا آخر کرد تو کوک اومدن از پنجره برن بیرون یکی از اونجا اومدو اسلحه رو سرش گذاشت
اون یارو:بشین هیسسس
ته:هق هق هق هق هق هق کوک
🌱☁️🌱☁️🌱☁️P32🌱☁️🌱I love you☁️🌱
من برگشته ام
#نامجون
#جین
#شوگا
#جیهوپ
#جیمین
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#بی_تی_اس
#تهکوک
#کوکوی
#DeaDly_kisses
۳.۹k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.