ازدواج اجباری پارت ۱۵
مین سو: ایییی گوشم
کوک:😁😁
مین سو: یه بار دیگه اینجوری داد بزنی تضمین نمیکنم زنده بزارمت
کوک: اممم باشه از اونجایی که پسرخوبیم به بهتون احترا میزارم
مین سو:😐
مین سو رو به جیمین: این...مسته
جیمین: نمیدونم😐
جیمین رو به کوک: کوک چیزی خوردی؟؟حالت خوبه؟
کوک: چطور؟؟
جیمین: تازه میگی چطور؟ تا الان مثل سگ و گربه به هم میپریدید الان یه دفعه چی شد؟
کوک : خب ببین من تصمیم گرفتم رفتارم و درست کنم
جیمین: واقعا
کوک: اره
جیمین: افرین کار درستی میکنی
مین سو:😐😐😑من که شک دارم
جیمین: اعتماد کن اینجوری خیلی بهتره
مین سو: باشه زیر لب: ولی این یه کاسه ای زیر نیم کاسشه مین سو همینجور داشت فک میکرد که صدای زنگ خونه اومد جیمین رفت و در و باز کرد
بچه ها ریختن داخل
نامجون : سلام بچه ها
شوگا : hi
تهیونگ: سیلام
جیهوپ : سلامممممم
جین: ااا سلام
از زبون مین سو
ماشالا هر کدومم تنوع خواص خودشون و دارن رو به همه سلام 🤗 بچه ها خیلی سرد برخورد کردن با کوک هم همینطور
مین سو: چیزی شده
جین :چیزی شدههه تازه میگی چیزی شده بزنم...
نامجون: هیونگ آروم باش باهم حرف میزنیم
کوک: بزنم چیی؟؟
نامجون: کوکک
جین: بزنم رُب شی
تهیونگ: نه سُس شی
کوک: بالاخره قراره چی شم؟؟
نامجون: اههه بچه ها بسه دیگه
مین سو: چی شده بگید دیگه
جین : اهاااا میرسیم به این بحث که شما دوتا دیروز کجا رفتید ؟؟
نامجون: جین من دارم بادمجون واکس میزنم😐
جین : ارهه ااا یعنی اینکه نه گُل بفرما
نامجون: خب دیروز کجا رفتید؟؟
کوک: ااا تو جنگل
نامجون: کجای جنگل؟
کوک: اونور جنگل
نامجون: کدوم ور جنگل؟؟
کوک: همونور جنگل
نامجون : من و مسخره میکنی؟😠
کوک: نه به جون خودم نمیدونم کجای جنگل بود بالاخره که اومدیم پس بخیال
تهیونگ: ااا جنگل فضای خوبیه برای عشق بازی ......بگید ببینم چیکارا کردید ؟؟
بااین حرف تهیونگ مین سو یاد کاری که کوک تو جنگل کرد میافته و یکم رنگش میپره
کوک: هایییی تهیونگ کرم نریز
تهیونگ:😁😁حال میده
کوک:ما هیچ کاری نکردیم فقط گم شده بودیم
تهیونگ: پس چرا رنگ مین سو پریده؟
کوک:تهیونگگ
تهیونگ: چیه😁
مین سو: فقط ..یکم کم خوابیدم برای همینه
تهیونگ: اها زیر لب: اره شما دوتا راست میگین یه روز مچتون و میگیرم تهیونگ رو به بچه ها😊
شوگا: خیلی خب ما رو براچی آوردین اینجا
جیمین: خب حوصله همه سر رفته بود گفتیم بیاید یکم باهم باشیم
تهیونگ : نظرتون در مورد یه بازی چیه بازیه معروفیه
مین سو: جرئت و
کوک: حقیقت
تهیونگ: اوییی چه هماهنگی بین زن و شوهره
کوک: تهیونگ کرم رختن دوست داری
تهیونگ: امم اره خیلی میچسبه😁
کوک:.
جیمین:عااا بسه دیگه بیاید شروع کنیم اینم بطری
جیمین بطری و چرخوند که افتاد به کوک و جین خب
جین: جرئت یا حقیقت
کوک: حقیقت
جین:...
ادامه پارت بعد💜شب میزارم
کوک:😁😁
مین سو: یه بار دیگه اینجوری داد بزنی تضمین نمیکنم زنده بزارمت
کوک: اممم باشه از اونجایی که پسرخوبیم به بهتون احترا میزارم
مین سو:😐
مین سو رو به جیمین: این...مسته
جیمین: نمیدونم😐
جیمین رو به کوک: کوک چیزی خوردی؟؟حالت خوبه؟
کوک: چطور؟؟
جیمین: تازه میگی چطور؟ تا الان مثل سگ و گربه به هم میپریدید الان یه دفعه چی شد؟
کوک : خب ببین من تصمیم گرفتم رفتارم و درست کنم
جیمین: واقعا
کوک: اره
جیمین: افرین کار درستی میکنی
مین سو:😐😐😑من که شک دارم
جیمین: اعتماد کن اینجوری خیلی بهتره
مین سو: باشه زیر لب: ولی این یه کاسه ای زیر نیم کاسشه مین سو همینجور داشت فک میکرد که صدای زنگ خونه اومد جیمین رفت و در و باز کرد
بچه ها ریختن داخل
نامجون : سلام بچه ها
شوگا : hi
تهیونگ: سیلام
جیهوپ : سلامممممم
جین: ااا سلام
از زبون مین سو
ماشالا هر کدومم تنوع خواص خودشون و دارن رو به همه سلام 🤗 بچه ها خیلی سرد برخورد کردن با کوک هم همینطور
مین سو: چیزی شده
جین :چیزی شدههه تازه میگی چیزی شده بزنم...
نامجون: هیونگ آروم باش باهم حرف میزنیم
کوک: بزنم چیی؟؟
نامجون: کوکک
جین: بزنم رُب شی
تهیونگ: نه سُس شی
کوک: بالاخره قراره چی شم؟؟
نامجون: اههه بچه ها بسه دیگه
مین سو: چی شده بگید دیگه
جین : اهاااا میرسیم به این بحث که شما دوتا دیروز کجا رفتید ؟؟
نامجون: جین من دارم بادمجون واکس میزنم😐
جین : ارهه ااا یعنی اینکه نه گُل بفرما
نامجون: خب دیروز کجا رفتید؟؟
کوک: ااا تو جنگل
نامجون: کجای جنگل؟
کوک: اونور جنگل
نامجون: کدوم ور جنگل؟؟
کوک: همونور جنگل
نامجون : من و مسخره میکنی؟😠
کوک: نه به جون خودم نمیدونم کجای جنگل بود بالاخره که اومدیم پس بخیال
تهیونگ: ااا جنگل فضای خوبیه برای عشق بازی ......بگید ببینم چیکارا کردید ؟؟
بااین حرف تهیونگ مین سو یاد کاری که کوک تو جنگل کرد میافته و یکم رنگش میپره
کوک: هایییی تهیونگ کرم نریز
تهیونگ:😁😁حال میده
کوک:ما هیچ کاری نکردیم فقط گم شده بودیم
تهیونگ: پس چرا رنگ مین سو پریده؟
کوک:تهیونگگ
تهیونگ: چیه😁
مین سو: فقط ..یکم کم خوابیدم برای همینه
تهیونگ: اها زیر لب: اره شما دوتا راست میگین یه روز مچتون و میگیرم تهیونگ رو به بچه ها😊
شوگا: خیلی خب ما رو براچی آوردین اینجا
جیمین: خب حوصله همه سر رفته بود گفتیم بیاید یکم باهم باشیم
تهیونگ : نظرتون در مورد یه بازی چیه بازیه معروفیه
مین سو: جرئت و
کوک: حقیقت
تهیونگ: اوییی چه هماهنگی بین زن و شوهره
کوک: تهیونگ کرم رختن دوست داری
تهیونگ: امم اره خیلی میچسبه😁
کوک:.
جیمین:عااا بسه دیگه بیاید شروع کنیم اینم بطری
جیمین بطری و چرخوند که افتاد به کوک و جین خب
جین: جرئت یا حقیقت
کوک: حقیقت
جین:...
ادامه پارت بعد💜شب میزارم
۸۷.۶k
۰۷ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.