وقتی دزدیده میشی اما فیک جونگکوک

پارت:3
+الان هم اماده کن میخایم بریم ی جایی
-کجا
+سوال نپرس برو اماده کن
-من لباسی ندارم اینجا
+چرا داری توی اتاقمون برو نگاه کن توی کمد هست
-باشه
رفتم بالا در کمد رو باز کردم
-هه مشخصه با سلیقه خودش لباس خریده ک همش لش و سیاهه
ی تیشرت و ی شلوار رو در اوردم و پوشیدم و رفتم پایین
که دیدم سرش تو گوشیه
-خوبه
سرش اورد و نگاه کرد
اومد سمتم و گفت:
+اره اینجوری خیلی بهتره لباس باز نپوش هیچوقت اگرم خواستی بپوشی برای من بپوش
-چرا باید برای ت بپوشم
دستشو دور کمرم حلقه کرد و سرش رو برد توی گردنم و بو کرد و گفت:
+چون من اینجوری دوست دارم
سرش رو بلند کرد و توی چشمام نگاه کرد و نیشخندی تحویلم داد و گفت:
+خب بیا بریم
دنبالش راه افتادم و رفتیم سمت یکی از ماشینا که یکی اومد و گفت:
علامت مرده *
*قربان
+نیازی نیست تو بیای
*چشم
و رفت
-اون کی بود
+راننده
-هه مگ کی هستی که راننده داری
+مافیا حالاهم سوال نپرس و سوار شو
تو ذهنش(مافیاست!؟ وای خدا من پیش این چی‌ میخام )
+کجاییی
-ها
+سوار شو دیگه
سوار شدم و راه افتادیم ....ادامه دارد
شرط
لایک:65
کامنت:50(بدون تکرار)

#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس