چند پارتی تهیونگ غریبه ی آشنا p:2
خب کجا بودیم اها
شماره دادم و رفتم خونه و لباسم و با ی لباس تو خونه عوض کردم
ساعت ۹ صبح هست
اومدم یکم گیم بزنم که در خونه زده شد در و باز کردم
تهیونگ بود با ی لباس سفید اومده بود(اسلاید ۲)
خلاصه:
تهیونگ اومد و ات و تهیونگ باهم وقت گذروندن ۵ دور گیم زدن و تهیونگ برد بعد مسابقه دویدن گذاشتن و بازم تهیونگ برد بعد هم آشپزی کردن تهیونگ کلا غذا رو سوزوند اما ات خیلی خوشمزه غذا رو درست کرد غذا کیمچی و نودل سوسیس بود باهم غذا خوردن و خاطره گفتن آخر سر هم فهمیدن تو ی مدرسه درس خوندن و تهیونگ رفت خونش
معرفی نکرده بودم ات و تهیونگ و
لی ات دختری ۲۲ ساله هات و کیوت و خوشگل که همه واسش میمیرند ۲ مافیا دنیا اما اولین باند و داره اسم باندش روباه سیاهه و هیچکس خبر نداره که رئیس این باند ی دختره اونم ات و ات خودشو کم نشون میده و نمیخواد پول دارانه رفتار کنه و دوست داره مثل مردم عادی زندگی کنه نه خواهر داره نه برادر ی دوست صمیمی به اسم یونا داره و ی شرکت معروف
کیم تهیونگ پسری ۲۴ ساله هات مهربون سنگدل و صد البته خوشگل کنار رفیقاش مهربون هست کنار بقیع سنگدل و بزرگترین مافیا دنیا البته باندش دومین رتبه و داره و اسم باندش ببر مشکی هست ی عمارت بزرگ داره اما تو خونه ای که تو شهر گرفته بیشتر زندگی میکنه مثل ات نمیخواد تو چشم باشه و اونم ی شرکت معروف داره
صبح ویو ات
با زنگ گوشیم بیدار شدم رفتم دست شویی و کارای مربوطه و انجام دادم و رفتم صبحونه خوردم ی کت و شلوار پوشیدم (اسلاید ۳) رفتم شرکت
علامت منشی*
*خوش اومدید رئیس
_ممنونم
*آ خانم رئیس ی آقایی اومدن و گفتن میخوان با ما شریک بشن
_اوهوم اوکی بهش رسیدگی میکنم
رفتم ببینم کیه دیدم تهیونگه
_ت.....تهیونگ ا...اینجا چیکار میکنی؟
×برای شراکت اومدم
_اوکی بیا دفترم
×چرا رسمی حرف میزنی؟
_چون شرکته آقای کیم (چشمک)
×خیل خوب
_آقای کیم بفرمایید دفترم باهم صحبت کنیم
×دفترتون کدوم طرفه؟
_از این طرف
ویو تهیونگ
آه از رسمی حرف زدن متنفرم اما این دختر خیلی قشنگه میتونم کل روز بمونم و نگاهش کنم و ب صدای بهشتی اش گوش کنم آه تهیونگ چی داری میگی برا خودت (عاشق شدی فرزندم)
خب شرط پارت بعدی ۶ لایک
۴کامنت (هر کی ۲۰ تا کامنتم بزاره ۱ کی حساب میشه)
ی خورده امید بدید و بگید دوست دارید رئیس پیش بره از این سه تا
۱_🔞اصمات🔞
۲_عاشقانه که مثلا ماچ ماچ ماچ🤣
۳_خودتون یچی بگید😔🤧🤣
شماره دادم و رفتم خونه و لباسم و با ی لباس تو خونه عوض کردم
ساعت ۹ صبح هست
اومدم یکم گیم بزنم که در خونه زده شد در و باز کردم
تهیونگ بود با ی لباس سفید اومده بود(اسلاید ۲)
خلاصه:
تهیونگ اومد و ات و تهیونگ باهم وقت گذروندن ۵ دور گیم زدن و تهیونگ برد بعد مسابقه دویدن گذاشتن و بازم تهیونگ برد بعد هم آشپزی کردن تهیونگ کلا غذا رو سوزوند اما ات خیلی خوشمزه غذا رو درست کرد غذا کیمچی و نودل سوسیس بود باهم غذا خوردن و خاطره گفتن آخر سر هم فهمیدن تو ی مدرسه درس خوندن و تهیونگ رفت خونش
معرفی نکرده بودم ات و تهیونگ و
لی ات دختری ۲۲ ساله هات و کیوت و خوشگل که همه واسش میمیرند ۲ مافیا دنیا اما اولین باند و داره اسم باندش روباه سیاهه و هیچکس خبر نداره که رئیس این باند ی دختره اونم ات و ات خودشو کم نشون میده و نمیخواد پول دارانه رفتار کنه و دوست داره مثل مردم عادی زندگی کنه نه خواهر داره نه برادر ی دوست صمیمی به اسم یونا داره و ی شرکت معروف
کیم تهیونگ پسری ۲۴ ساله هات مهربون سنگدل و صد البته خوشگل کنار رفیقاش مهربون هست کنار بقیع سنگدل و بزرگترین مافیا دنیا البته باندش دومین رتبه و داره و اسم باندش ببر مشکی هست ی عمارت بزرگ داره اما تو خونه ای که تو شهر گرفته بیشتر زندگی میکنه مثل ات نمیخواد تو چشم باشه و اونم ی شرکت معروف داره
صبح ویو ات
با زنگ گوشیم بیدار شدم رفتم دست شویی و کارای مربوطه و انجام دادم و رفتم صبحونه خوردم ی کت و شلوار پوشیدم (اسلاید ۳) رفتم شرکت
علامت منشی*
*خوش اومدید رئیس
_ممنونم
*آ خانم رئیس ی آقایی اومدن و گفتن میخوان با ما شریک بشن
_اوهوم اوکی بهش رسیدگی میکنم
رفتم ببینم کیه دیدم تهیونگه
_ت.....تهیونگ ا...اینجا چیکار میکنی؟
×برای شراکت اومدم
_اوکی بیا دفترم
×چرا رسمی حرف میزنی؟
_چون شرکته آقای کیم (چشمک)
×خیل خوب
_آقای کیم بفرمایید دفترم باهم صحبت کنیم
×دفترتون کدوم طرفه؟
_از این طرف
ویو تهیونگ
آه از رسمی حرف زدن متنفرم اما این دختر خیلی قشنگه میتونم کل روز بمونم و نگاهش کنم و ب صدای بهشتی اش گوش کنم آه تهیونگ چی داری میگی برا خودت (عاشق شدی فرزندم)
خب شرط پارت بعدی ۶ لایک
۴کامنت (هر کی ۲۰ تا کامنتم بزاره ۱ کی حساب میشه)
ی خورده امید بدید و بگید دوست دارید رئیس پیش بره از این سه تا
۱_🔞اصمات🔞
۲_عاشقانه که مثلا ماچ ماچ ماچ🤣
۳_خودتون یچی بگید😔🤧🤣
۴.۳k
۲۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.