داستان من و هیونجین(پارت:۱۶)
+یهو د دیدم تو ماشین همون پسرم ک میخاست بم ت.ج.ا.و.ز کنه
پسره:اووو ا.ت بیدار شدی
+فق خفه شو
ویو ا.ت
رسیدیم.
ی خونه ی بزرگ بود.(یارو پسره دوست جینه)
پسره: اصلا داد نزن ک هیچ کی نیس.
+ببند
پسره :تو الان واسه منی نزار تنبیهت کنم
+من میتونم مال تو باشم.
پسره:چطوری
+تو خواب
پسره:دختره ی عوضی
+گوه نخور
پسره:برو تووو
کامل بردتم داخل
پسره=پ
ا.ت=+
پ:فعلا فک کنم خسته ای برو بخواب فردا واسه خودم میکنمت
+تو گوه خوردی ک.ونی
پسره رفت و من تنها موندم هیچ چیزی نبود زنگ بزنم باهاش
ویو هیونجین
رفتم دنبال ا.ت همه جا رو گشتم نبود!
اون تنها کسیه ک تو زندگیم دارم اگ از دستش بدم خودمو میکشم
زنگ زدم ب جین آخه گفتم نکنه دزدیدنش آخه اون دوس دختر منه
هیون زنگ زد
جین:الو سلامم
هیون:سلام
جین زود باید بیای اینجا
جین :کجا؟
هیون :خونم دیه
جین:باشه.
جین اومد
هیون همه چیزو بهش توضیح داد
جین :نکنه ن نکنه
هیون:چییی؟؟؟؟؟؟
جین:اونپسره دوست دوستمه ی بار رفتم تو خونش نکنه اون دزدیدتش آخه ی مدت میگفت بدجوری عاشق ا.ت شده
هیون:گوه خورد عو.ضی ک.و.نی گاو
خونش کجاست همین حالا میریم اونجا
جین:کامل یادم نیس ولی...
خوب بود؟؟؟
پسره:اووو ا.ت بیدار شدی
+فق خفه شو
ویو ا.ت
رسیدیم.
ی خونه ی بزرگ بود.(یارو پسره دوست جینه)
پسره: اصلا داد نزن ک هیچ کی نیس.
+ببند
پسره :تو الان واسه منی نزار تنبیهت کنم
+من میتونم مال تو باشم.
پسره:چطوری
+تو خواب
پسره:دختره ی عوضی
+گوه نخور
پسره:برو تووو
کامل بردتم داخل
پسره=پ
ا.ت=+
پ:فعلا فک کنم خسته ای برو بخواب فردا واسه خودم میکنمت
+تو گوه خوردی ک.ونی
پسره رفت و من تنها موندم هیچ چیزی نبود زنگ بزنم باهاش
ویو هیونجین
رفتم دنبال ا.ت همه جا رو گشتم نبود!
اون تنها کسیه ک تو زندگیم دارم اگ از دستش بدم خودمو میکشم
زنگ زدم ب جین آخه گفتم نکنه دزدیدنش آخه اون دوس دختر منه
هیون زنگ زد
جین:الو سلامم
هیون:سلام
جین زود باید بیای اینجا
جین :کجا؟
هیون :خونم دیه
جین:باشه.
جین اومد
هیون همه چیزو بهش توضیح داد
جین :نکنه ن نکنه
هیون:چییی؟؟؟؟؟؟
جین:اونپسره دوست دوستمه ی بار رفتم تو خونش نکنه اون دزدیدتش آخه ی مدت میگفت بدجوری عاشق ا.ت شده
هیون:گوه خورد عو.ضی ک.و.نی گاو
خونش کجاست همین حالا میریم اونجا
جین:کامل یادم نیس ولی...
خوب بود؟؟؟
۱۰.۱k
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.