خدمتکار شخصی
خدمتکار شخصی
p²⁰
که با کاری که کوک کرد چشمام گرد شد
.....
لبای از جنس ابریشمشو روی لبام گذاشت و آروم مک میزد اما من همراهی نکردم
توی چشمام اشک جمع شده بود و بغضم داشت میترکید
کوک تا چشمامو دید دست از بوسیدنم
برداشت و با بهم نگاه کرد و گفت:
باشه!قبول دارم زیاده روی کردم... متاسفم
بلند شو بریم پایین غذای مورد علاقت رو درست کردم
وقتی دید هیچ کاری نمیکنم برآید استایل بغلم کرد و آروم از پله ها پایین میرفت
منو روی میز گذاشت و غذا رو توی بشقاب گذاشت
نشوندم روی صندلی و گفت:
–:بخور دیگه..چرا منتظری؟
+:ب..ب.باشه
لبخندی زد و مشغول غذا خوردن شد
ادامه دارد......
حمایت پلیز💗
p²⁰
که با کاری که کوک کرد چشمام گرد شد
.....
لبای از جنس ابریشمشو روی لبام گذاشت و آروم مک میزد اما من همراهی نکردم
توی چشمام اشک جمع شده بود و بغضم داشت میترکید
کوک تا چشمامو دید دست از بوسیدنم
برداشت و با بهم نگاه کرد و گفت:
باشه!قبول دارم زیاده روی کردم... متاسفم
بلند شو بریم پایین غذای مورد علاقت رو درست کردم
وقتی دید هیچ کاری نمیکنم برآید استایل بغلم کرد و آروم از پله ها پایین میرفت
منو روی میز گذاشت و غذا رو توی بشقاب گذاشت
نشوندم روی صندلی و گفت:
–:بخور دیگه..چرا منتظری؟
+:ب..ب.باشه
لبخندی زد و مشغول غذا خوردن شد
ادامه دارد......
حمایت پلیز💗
۵.۹k
۲۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.