عاشق پسر عموم شدم پارت 48
(دو روز بعد)
+(وقتی به هوش اومدم روی تختم بودم که یاد جیا افتادم و با شتاب بلند شدم وزیر لب زمزمه میکردم خدایا خواب بوده باشه خواب بوده باشه رفتم بیرون اتاق
جان روی مبل پذیرایی نشسته بود سرشو با دستای گرفته بود که با صدای من بر گشت و با نگرانی اومد سمتم)
+جیا.....جیامامانی کجایی ....جان جیا کجاست
٪ا.ت بهوش اومدی .....آروم باش پیداش میکنیم
+یعنی خواب نبود....خدایه من جیا تو کجایی(گریه)
٪اروم باش ا.ت تو دو روزه بیهوشی
+چی ..د...دو روز....... چطور آروم باشم دخترم دوروزه غیبش زده تو میگی آروم باش(داد و گریه)
٪متاسفم ....درک میکنم
+نه درکم نمیکنی من بدون اون می میرم(گریه)
(یاد نیشخند و رفتار های اون شب جونگ کوک افتادم )
+نه نه امکان ندارد
٪چی شدا.ت
+چرا بهش فکر نکرده بودم
٪به چی... ا.ت داری دیونم میکنی بگو
+جونگکوک مطمینم کار خودشه
٪اون عو*ضی به فکر منم نرسید
+جان زود باش باید بریم(به سمت در رفت که جان نگه هش داشت)
٪ا.ت کجا میری میدونی این دو روز چیزی نخوردی ضعیف شدی دختر
+جان الان داری در مورد غذا خوردن من بحث میکنی ...دختر من دست اون روانیه من باید برم دخترمو ببینم
٪ولی ما که هونشو نمیدونیم
+شمارش شماره باید تو مدارک شرکت باشه
(جان شمارشو از سر کت گرفت و بهش زنگ زدم که صدای بمش پشت اومد هر کسی بود نمیشناخت ولی من همه چیشو میشناسم)
_بله
+جونگکوک
_اووو میبینم بلاخره زنگ زدی
+جونگکوک تفره نرو دخترم کجاست
_اووو انگار عجله داری(خنده)
+لعنتی دخترم کجاست(داد شدید)
_هی صداتو برا من نبر بالا (داد)
+ترو خدا کوک التماس میکنم دخترمو بهم بده(گریه)
_اووو از التماس کردند خوشم میاد(خنده)
+کوک خواهش میکنم (گریه)
_بیا عمارتم ولی اگر با اون حرو*مزایده بیای دختر تو نمیبینی(قطع کرد)
٪چی شد ا.ت
+هیچی من میرم
٪صب کن منم میام
+نههه خودم میرم باید این سوءتفاهم هارو از بین ببرم
٪ولی ا.ت مگه تو نمی.....
+میدونم میدونم میخواستم انتقام بگیرم ولی این وسط جیا بی گناهه اون باید بدونه پدرش کیه
٪ا....ا.ت
+معزرت میخوام جان
(ا.ت خواست بره که جان دوباره دستشو گرفت)
٪مطمئنم موفق میشی(لبخند)
+(بر گشت جانو بغل کرد) جان ممنونم ممنونم و همینطور متاسفم که نتو می.....
٪نه ا.ت متاسف نباش من خود خواه بودم که تورو مجبور به دوست داشتنم میکردم اما بدون من همیشه به عنوان یه دوست پشتت هستم(لبخند)
+(گریه و لبخند)ممنون جان ممنونم
....................
(تو ماشین بودم که صدای پیامک اومد کوک برام لوکیشن خونه شو فرستاد و حرکت کردم)
.............................
(فلش بک یک روز پیش)
_(الان دو روزه که این دختر بچه پیشمه خیلی بانمکه باهام زود صمیمی شدیم این منو به خنده مینداخت اون هر چیزی رو برام تعریف میکرد که با مادرش کجا رفته چیکار کرده بچه پر حرفی بود درست مثل قبلنای ا.ت دیشب وقتی داشتم میخوابیدم بی صدا اومد تو اتاقم و کنارم و تو بغلم خوابید خیلی حس خوبی بود اول خواستم پیش بزنم اما گفت میترسه و پیش مادرش میخوابه پس چیزی نگفتم و بغلش کردم یعنی این بچه مال جانه هنوزم به این سوالم نرسیدم و دارم دیونه میشم صبح تو اتاق کارم بودم که یه شماره ناشناس زنگ زد ا.ت بود بهش ادرسودادم و منتظر بودم از اتاق کارم اومدم بیرون که یک دفعه.......
+(وقتی به هوش اومدم روی تختم بودم که یاد جیا افتادم و با شتاب بلند شدم وزیر لب زمزمه میکردم خدایا خواب بوده باشه خواب بوده باشه رفتم بیرون اتاق
جان روی مبل پذیرایی نشسته بود سرشو با دستای گرفته بود که با صدای من بر گشت و با نگرانی اومد سمتم)
+جیا.....جیامامانی کجایی ....جان جیا کجاست
٪ا.ت بهوش اومدی .....آروم باش پیداش میکنیم
+یعنی خواب نبود....خدایه من جیا تو کجایی(گریه)
٪اروم باش ا.ت تو دو روزه بیهوشی
+چی ..د...دو روز....... چطور آروم باشم دخترم دوروزه غیبش زده تو میگی آروم باش(داد و گریه)
٪متاسفم ....درک میکنم
+نه درکم نمیکنی من بدون اون می میرم(گریه)
(یاد نیشخند و رفتار های اون شب جونگ کوک افتادم )
+نه نه امکان ندارد
٪چی شدا.ت
+چرا بهش فکر نکرده بودم
٪به چی... ا.ت داری دیونم میکنی بگو
+جونگکوک مطمینم کار خودشه
٪اون عو*ضی به فکر منم نرسید
+جان زود باش باید بریم(به سمت در رفت که جان نگه هش داشت)
٪ا.ت کجا میری میدونی این دو روز چیزی نخوردی ضعیف شدی دختر
+جان الان داری در مورد غذا خوردن من بحث میکنی ...دختر من دست اون روانیه من باید برم دخترمو ببینم
٪ولی ما که هونشو نمیدونیم
+شمارش شماره باید تو مدارک شرکت باشه
(جان شمارشو از سر کت گرفت و بهش زنگ زدم که صدای بمش پشت اومد هر کسی بود نمیشناخت ولی من همه چیشو میشناسم)
_بله
+جونگکوک
_اووو میبینم بلاخره زنگ زدی
+جونگکوک تفره نرو دخترم کجاست
_اووو انگار عجله داری(خنده)
+لعنتی دخترم کجاست(داد شدید)
_هی صداتو برا من نبر بالا (داد)
+ترو خدا کوک التماس میکنم دخترمو بهم بده(گریه)
_اووو از التماس کردند خوشم میاد(خنده)
+کوک خواهش میکنم (گریه)
_بیا عمارتم ولی اگر با اون حرو*مزایده بیای دختر تو نمیبینی(قطع کرد)
٪چی شد ا.ت
+هیچی من میرم
٪صب کن منم میام
+نههه خودم میرم باید این سوءتفاهم هارو از بین ببرم
٪ولی ا.ت مگه تو نمی.....
+میدونم میدونم میخواستم انتقام بگیرم ولی این وسط جیا بی گناهه اون باید بدونه پدرش کیه
٪ا....ا.ت
+معزرت میخوام جان
(ا.ت خواست بره که جان دوباره دستشو گرفت)
٪مطمئنم موفق میشی(لبخند)
+(بر گشت جانو بغل کرد) جان ممنونم ممنونم و همینطور متاسفم که نتو می.....
٪نه ا.ت متاسف نباش من خود خواه بودم که تورو مجبور به دوست داشتنم میکردم اما بدون من همیشه به عنوان یه دوست پشتت هستم(لبخند)
+(گریه و لبخند)ممنون جان ممنونم
....................
(تو ماشین بودم که صدای پیامک اومد کوک برام لوکیشن خونه شو فرستاد و حرکت کردم)
.............................
(فلش بک یک روز پیش)
_(الان دو روزه که این دختر بچه پیشمه خیلی بانمکه باهام زود صمیمی شدیم این منو به خنده مینداخت اون هر چیزی رو برام تعریف میکرد که با مادرش کجا رفته چیکار کرده بچه پر حرفی بود درست مثل قبلنای ا.ت دیشب وقتی داشتم میخوابیدم بی صدا اومد تو اتاقم و کنارم و تو بغلم خوابید خیلی حس خوبی بود اول خواستم پیش بزنم اما گفت میترسه و پیش مادرش میخوابه پس چیزی نگفتم و بغلش کردم یعنی این بچه مال جانه هنوزم به این سوالم نرسیدم و دارم دیونه میشم صبح تو اتاق کارم بودم که یه شماره ناشناس زنگ زد ا.ت بود بهش ادرسودادم و منتظر بودم از اتاق کارم اومدم بیرون که یک دفعه.......
۹۴.۹k
۲۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.