بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت دوم :
روح جان، قلب و وجود آدمی، عوالم متفاوتی را سیر کرده و میکند و برای درک و شناخت هر عاَلمی؛ ابزار متناسبی به او داده شده است. همانگونه که در این عالَم، با گوش رنگ را تشخیص نمیدهد و با چشم بو را استشمام نمینماید، با قوه لامسه فهم نمیکند، با قوه چشایی، معقولات و ریاضیات را یاد نمیگیرد و بنابر این، برای حیات گذرای روح من، جان، شخص در پایینترین عالَم دنیا = دنی، که از سنخ ماده و جرم میباشد، به او ابزار بدن نیز داده شده است. پس این روح است که میبیند، به وسیله چشم - روح است که میشنود، به وسیله گوش - روح است که اراده می کند از نقطهای به نقطه دیگری برود، به وسیله پا - روح است که توجه و تفکر میکند، نقش را در حافظه وجود ثبت میکند و از آن استفاده میکند و به وسیله مغز.
حافظ : در عین حال، حافظ خداوند متعال است، نه روح یا جسم؛ چنان که مالک و ربّ = صاحب اختیار و تربیت کننده امور، خداوند متعال است، نه روح یا سلولهای مغزی. و البته که فعل خدا، علیمانه و حکیمانه و منضبط میباشد، وگرنه هیچ علمی قابل کشف و فهم نبود. چنان که امروزه دریافتهاند که هیچ چیزی به طور کلی معدوم نمیشود، حتی در نظام طبیعت نیز همه چیز ثبت میگردد؛ تصویری که جَنین در رَحم مادر داشته در ذهنش سلولها باقیست، اگر چه به بایگانی دراز مدت رفته و هر کسی نمیتواند به راحتی دسترسی یابید - نور یا صدا، هم چنان امتداد دارند، اگر چه دستگاهها و رادار های بدن ما، نتوانند امتداد آن را نیز درک کنند؛ بدن انسان هر چه بپوسد، دیانای (DNA ) آن باقی میماند و در آن تمامی اطلاعات مربوط به آن شخص ثبت شده است و بنابراین، خداست که زنده میکند -خداست که بدن را خلق میکند - خداست که به آن روح میدمد - خداست که آن را ربوبیت میکند - خداست که می میراند و خداست که زنده و حشر میکند - و در نتیجه اوست که در این چرخه، همه را باز میگرداند؛ (ادامه دارد...)
پاسخ قسمت دوم :
روح جان، قلب و وجود آدمی، عوالم متفاوتی را سیر کرده و میکند و برای درک و شناخت هر عاَلمی؛ ابزار متناسبی به او داده شده است. همانگونه که در این عالَم، با گوش رنگ را تشخیص نمیدهد و با چشم بو را استشمام نمینماید، با قوه لامسه فهم نمیکند، با قوه چشایی، معقولات و ریاضیات را یاد نمیگیرد و بنابر این، برای حیات گذرای روح من، جان، شخص در پایینترین عالَم دنیا = دنی، که از سنخ ماده و جرم میباشد، به او ابزار بدن نیز داده شده است. پس این روح است که میبیند، به وسیله چشم - روح است که میشنود، به وسیله گوش - روح است که اراده می کند از نقطهای به نقطه دیگری برود، به وسیله پا - روح است که توجه و تفکر میکند، نقش را در حافظه وجود ثبت میکند و از آن استفاده میکند و به وسیله مغز.
حافظ : در عین حال، حافظ خداوند متعال است، نه روح یا جسم؛ چنان که مالک و ربّ = صاحب اختیار و تربیت کننده امور، خداوند متعال است، نه روح یا سلولهای مغزی. و البته که فعل خدا، علیمانه و حکیمانه و منضبط میباشد، وگرنه هیچ علمی قابل کشف و فهم نبود. چنان که امروزه دریافتهاند که هیچ چیزی به طور کلی معدوم نمیشود، حتی در نظام طبیعت نیز همه چیز ثبت میگردد؛ تصویری که جَنین در رَحم مادر داشته در ذهنش سلولها باقیست، اگر چه به بایگانی دراز مدت رفته و هر کسی نمیتواند به راحتی دسترسی یابید - نور یا صدا، هم چنان امتداد دارند، اگر چه دستگاهها و رادار های بدن ما، نتوانند امتداد آن را نیز درک کنند؛ بدن انسان هر چه بپوسد، دیانای (DNA ) آن باقی میماند و در آن تمامی اطلاعات مربوط به آن شخص ثبت شده است و بنابراین، خداست که زنده میکند -خداست که بدن را خلق میکند - خداست که به آن روح میدمد - خداست که آن را ربوبیت میکند - خداست که می میراند و خداست که زنده و حشر میکند - و در نتیجه اوست که در این چرخه، همه را باز میگرداند؛ (ادامه دارد...)
۳۵۴
۰۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.