پارت ۱۵
پارت ۱۵
ویوی سودا
رفتیم داخل و ستین عجیب نگامون میکرد
دکتر:میشناسیشون؟؟
ستین:من اسم خدمم نمیدونم تنا چیزی ک میدونم اینه سر درد شدید دارم درضمن حاسم هست هی ب دست و پام دست میزنی
سودا:دکترته ها دیگ مارو نمیشناسی منم سودا خاهرت(بغض)
سادیا:آبجی(گریه)
دکتر: بزارین استراحت کنه برید بیرون
از اتاق زدیم بیرون
دکتر:احتمال داره بخاطر سنگینی عملش فراموشی موقت یا دائم گرفته باشه
مهرداد:خیلی ممنون زحمت کشیدین
مهرداد همراه دکتر رفت ب اتاق دکتر
امیر:چی شده سودا؟!
میلاد:هیچی یادش نمیاد؟!
سودا:اسم خدشم یادش نمیاد (گریع)
میلاد:خب اسم رامتینو میاوردی شاید...
سادیا:هیچ کدومتون حق ندارین اسم اون حر/مز/اده رو بیارین گفته باشم ی خوبی ک این فراموشی داشت همینه ک اون بی همه چیزو یادش نمیاد (عصبی)
ویوی مهرداد
همراه دکتر رفتم داخل اتاق
مهرداد:دکتر قضیع چیه ؟!
دکتر:حافظه اشو کامل واس همیشه از دست داده الکی گفتم ک احتمال موقت بودن فراموشی هست آخه خاهراش خیلی حالشون بد بود هی راستی اون پسره هست ک خیلی خاطر خاهشه فرصت خوبیه بگو از کنارش جم نخوره
مهرداد:خیلی ممنون مشکل دیگ ایی نیست میتونم برم ؟!
دکتر:بفرما
از اتاق زدم بیرون سمت بچ ها رفتم
مهرداد:خب میلاد خان بریم خونه مرد داری از بین میری یکم استراحت کن عصر مرخص میشع میایم
سودا:برو دادا حاسمون هست بهش
میلاد ناراضی باهام برگشت خونه
ویوی ستین
نزدیکای عصر بود مرخص شد عجیب بود هر بیماری ک ترخیص میشه پدر و مادرش منتظرش میمونن دم در ولی ب محض اینک لباسمو عوض کردم و در و باز کردم دوتا دختر و ۴ تا پسر
ستین:سلام
خدشونو معرفی کردن از بیمارستان زدیم بیرون سودا سوییچ و گرفت طرفم
سودا:اینم ماشینت
سادیا:خیلی این ماشینو دوست داریا خیلی زیاد
مهرداد:توقع نداشته باشین ب این زودی همه چی یادش بیاد
ستین:هی وراج تو گفتی هم دانشگاهیم بودی ن؟!
سودا:عه آبجی استادمونه ها درست حرف بزن وراج چیه ؟!!!
مهرداد:عیب ندارع همون ستین قبلی البته ی مدت نبودیا الان شدی(خنده)
ستین:من سرم درد میکنه نمیتونم رانندگی کنم ینفرتون برونه
امیر:میلاد دادا رانندگی تو بهتره
ستین:شما پسرا رو نگفتم شماها با ماشین خدتون برین چرا خدتون میچسپونید ب ما دخترا کدومتون رانندگی بلده
سادیا:ای داد بده من برونم بده
سوییچ و برداشت و نشست پشت فرمون
رهام:بیاین با ماشین خدم بریم
ویوی مهرداد
با رهام سمت خونه رفتیم
مهرداد:میلاد داداش قبل عمل ستین خاست باهات تنا باشه ؟!
رهام:استاد ببخشید دخالت میکنما خاسته خصوصی باشه
میلاد:خصوصیه
ویوی میلاد
(پرش ب قبل عمل)
ویوی سودا
رفتیم داخل و ستین عجیب نگامون میکرد
دکتر:میشناسیشون؟؟
ستین:من اسم خدمم نمیدونم تنا چیزی ک میدونم اینه سر درد شدید دارم درضمن حاسم هست هی ب دست و پام دست میزنی
سودا:دکترته ها دیگ مارو نمیشناسی منم سودا خاهرت(بغض)
سادیا:آبجی(گریه)
دکتر: بزارین استراحت کنه برید بیرون
از اتاق زدیم بیرون
دکتر:احتمال داره بخاطر سنگینی عملش فراموشی موقت یا دائم گرفته باشه
مهرداد:خیلی ممنون زحمت کشیدین
مهرداد همراه دکتر رفت ب اتاق دکتر
امیر:چی شده سودا؟!
میلاد:هیچی یادش نمیاد؟!
سودا:اسم خدشم یادش نمیاد (گریع)
میلاد:خب اسم رامتینو میاوردی شاید...
سادیا:هیچ کدومتون حق ندارین اسم اون حر/مز/اده رو بیارین گفته باشم ی خوبی ک این فراموشی داشت همینه ک اون بی همه چیزو یادش نمیاد (عصبی)
ویوی مهرداد
همراه دکتر رفتم داخل اتاق
مهرداد:دکتر قضیع چیه ؟!
دکتر:حافظه اشو کامل واس همیشه از دست داده الکی گفتم ک احتمال موقت بودن فراموشی هست آخه خاهراش خیلی حالشون بد بود هی راستی اون پسره هست ک خیلی خاطر خاهشه فرصت خوبیه بگو از کنارش جم نخوره
مهرداد:خیلی ممنون مشکل دیگ ایی نیست میتونم برم ؟!
دکتر:بفرما
از اتاق زدم بیرون سمت بچ ها رفتم
مهرداد:خب میلاد خان بریم خونه مرد داری از بین میری یکم استراحت کن عصر مرخص میشع میایم
سودا:برو دادا حاسمون هست بهش
میلاد ناراضی باهام برگشت خونه
ویوی ستین
نزدیکای عصر بود مرخص شد عجیب بود هر بیماری ک ترخیص میشه پدر و مادرش منتظرش میمونن دم در ولی ب محض اینک لباسمو عوض کردم و در و باز کردم دوتا دختر و ۴ تا پسر
ستین:سلام
خدشونو معرفی کردن از بیمارستان زدیم بیرون سودا سوییچ و گرفت طرفم
سودا:اینم ماشینت
سادیا:خیلی این ماشینو دوست داریا خیلی زیاد
مهرداد:توقع نداشته باشین ب این زودی همه چی یادش بیاد
ستین:هی وراج تو گفتی هم دانشگاهیم بودی ن؟!
سودا:عه آبجی استادمونه ها درست حرف بزن وراج چیه ؟!!!
مهرداد:عیب ندارع همون ستین قبلی البته ی مدت نبودیا الان شدی(خنده)
ستین:من سرم درد میکنه نمیتونم رانندگی کنم ینفرتون برونه
امیر:میلاد دادا رانندگی تو بهتره
ستین:شما پسرا رو نگفتم شماها با ماشین خدتون برین چرا خدتون میچسپونید ب ما دخترا کدومتون رانندگی بلده
سادیا:ای داد بده من برونم بده
سوییچ و برداشت و نشست پشت فرمون
رهام:بیاین با ماشین خدم بریم
ویوی مهرداد
با رهام سمت خونه رفتیم
مهرداد:میلاد داداش قبل عمل ستین خاست باهات تنا باشه ؟!
رهام:استاد ببخشید دخالت میکنما خاسته خصوصی باشه
میلاد:خصوصیه
ویوی میلاد
(پرش ب قبل عمل)
۱.۳k
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.