جمهوری اسلامی ایران
#جمهوری_اسلامی_ایران
وقتی خیلی ف&اکیه
pt1۲
ک.ان.دوم کوک رو در میاره و شروع میکنه به ساک زدن و ۲۰راند ادامه میده و بعد از بیست راند بلند میشه و کوک رو حل میده روی تخت و روی کوک دراز میکشه و لباشو میب.وسه و میشینه روی دیـ.ک کوک و اون رو میکنه داخ.ل پوس.یمش و خودشو به کوک میماله و میرسه به ارگ.اس.مش و کوک میگه
ک:ا.ت ک.ان.دوم گذاشتی
ا.ت: نه
ک: خب بزار دیگه
ا.ت کاندوم رو برای کوک میزاره و ادامه میده و وقتی به ارگ.اسم.ش میرسه بیشتر فشار میده
و ا.ت بلند میشه
ک: چرا بلند شدی تازه داشت بهم حال میداد بیبی گرل(صدای بم)
ا.ت: میدونم چون این تنبیه تو هست چون رفتی بایکی دیگه و به من نگفتی
ک:عه پس که اینطور،باشه
میخوابن و صبح میشه
ویو ا.ت
وقتی چشامو باز کردم یه نگاه به کنارم انداختن دیدم کوک اینجا نیست و از صدای دوش حموم فهمیدم که کوک توی حمومه و منتظر موندم تا بیاد بیرون و رفتم یکی از لباساشو پوشیمو زیرش شلوار نپوشیدم و کوک اومد بیرون و روی تخت نشست
ا.ت: اومدی ددی
ک: اره اومدم
ا.ت بلند میشه و میره روی وسط پای کوک میشینه دستاشو دور گردن کوک حلقه میکنه و کوک هم دستاشو دور کمر ا.ت حلقه میکنه
ا.ت لبای کوک رو میبوسه و کوک هم همراهی میکنه و کوک ا.ت رو توهمون پوزیشن و حوله حمام میبرتش پایین و روی کاناپه دراز میکشن.
و کوک هم روی ا.ت دراز میکشه و به بوسیدن ادامه میدن و یهو میبینن که صدای جینهو در میاد
جینهو:جونگکوککککک(عربده)
هردو شون بر میگردن به سمت جینهو
ک:ب...ببینم تو اینجا چیکار میکنی(تعجب)
جینهو: ا.ت واقعا
ک:شما همدیگه رو میشناسید
ا.ت: اره این همونه که باهاش خوابیدی
من میرم بالا(عصبانی)
جینهو:این دختره تو زندگیته واقعا(بغض)
ک: ارا اصن به توچه زندگیه خودمه و تو چرا و چجوری غمودی تو خونه من
جینهو: اقای نیم برام باز کرد
ک: اوف نیم از دست تو الانم از خونه من گمشو بیرون
جینهو با گریه از خونه کوک میره بیرون و جونگکوک هم میره بالا تا لباس بپوشه و وقتی لباساشو میپوشه پتو رو از روی ا.ت میکشه و میبینه داره گریه میکنه
ک: عه ا.ت چرا داری گریه میکنی
ا.ت: به تو ربطی نداره(گریه)
کوک یه بوسه روی پیشونی ا.ت میزاره
ک: بخواطر اون جینهو داری گریه میکنی
ا.ت:اره
ک:اخخخ عزیزم ارزش نداره بخواطر اون دوهزاری گریه کنی که
ا.ت: باشه دیگه گریه نمیگنم
ک:خب ادامه بدیم
ا.ت:چی چیو
ک:خودت میدونی چیو
ا.ت: نهه جونگکوک نهه(خنده زیاد)
ک:الان دیگه دیره
جونگکوک میرو روی تخت و شروی میکنه به قلقلک دادن ا.ت و بعد از چند ثانیه کوک دست میکشه و بهم نگاه میکنن ....
ادامه دارد...
این پارتم شرایط ندارههه ولی حمایت کنید
وقتی خیلی ف&اکیه
pt1۲
ک.ان.دوم کوک رو در میاره و شروع میکنه به ساک زدن و ۲۰راند ادامه میده و بعد از بیست راند بلند میشه و کوک رو حل میده روی تخت و روی کوک دراز میکشه و لباشو میب.وسه و میشینه روی دیـ.ک کوک و اون رو میکنه داخ.ل پوس.یمش و خودشو به کوک میماله و میرسه به ارگ.اس.مش و کوک میگه
ک:ا.ت ک.ان.دوم گذاشتی
ا.ت: نه
ک: خب بزار دیگه
ا.ت کاندوم رو برای کوک میزاره و ادامه میده و وقتی به ارگ.اسم.ش میرسه بیشتر فشار میده
و ا.ت بلند میشه
ک: چرا بلند شدی تازه داشت بهم حال میداد بیبی گرل(صدای بم)
ا.ت: میدونم چون این تنبیه تو هست چون رفتی بایکی دیگه و به من نگفتی
ک:عه پس که اینطور،باشه
میخوابن و صبح میشه
ویو ا.ت
وقتی چشامو باز کردم یه نگاه به کنارم انداختن دیدم کوک اینجا نیست و از صدای دوش حموم فهمیدم که کوک توی حمومه و منتظر موندم تا بیاد بیرون و رفتم یکی از لباساشو پوشیمو زیرش شلوار نپوشیدم و کوک اومد بیرون و روی تخت نشست
ا.ت: اومدی ددی
ک: اره اومدم
ا.ت بلند میشه و میره روی وسط پای کوک میشینه دستاشو دور گردن کوک حلقه میکنه و کوک هم دستاشو دور کمر ا.ت حلقه میکنه
ا.ت لبای کوک رو میبوسه و کوک هم همراهی میکنه و کوک ا.ت رو توهمون پوزیشن و حوله حمام میبرتش پایین و روی کاناپه دراز میکشن.
و کوک هم روی ا.ت دراز میکشه و به بوسیدن ادامه میدن و یهو میبینن که صدای جینهو در میاد
جینهو:جونگکوککککک(عربده)
هردو شون بر میگردن به سمت جینهو
ک:ب...ببینم تو اینجا چیکار میکنی(تعجب)
جینهو: ا.ت واقعا
ک:شما همدیگه رو میشناسید
ا.ت: اره این همونه که باهاش خوابیدی
من میرم بالا(عصبانی)
جینهو:این دختره تو زندگیته واقعا(بغض)
ک: ارا اصن به توچه زندگیه خودمه و تو چرا و چجوری غمودی تو خونه من
جینهو: اقای نیم برام باز کرد
ک: اوف نیم از دست تو الانم از خونه من گمشو بیرون
جینهو با گریه از خونه کوک میره بیرون و جونگکوک هم میره بالا تا لباس بپوشه و وقتی لباساشو میپوشه پتو رو از روی ا.ت میکشه و میبینه داره گریه میکنه
ک: عه ا.ت چرا داری گریه میکنی
ا.ت: به تو ربطی نداره(گریه)
کوک یه بوسه روی پیشونی ا.ت میزاره
ک: بخواطر اون جینهو داری گریه میکنی
ا.ت:اره
ک:اخخخ عزیزم ارزش نداره بخواطر اون دوهزاری گریه کنی که
ا.ت: باشه دیگه گریه نمیگنم
ک:خب ادامه بدیم
ا.ت:چی چیو
ک:خودت میدونی چیو
ا.ت: نهه جونگکوک نهه(خنده زیاد)
ک:الان دیگه دیره
جونگکوک میرو روی تخت و شروی میکنه به قلقلک دادن ا.ت و بعد از چند ثانیه کوک دست میکشه و بهم نگاه میکنن ....
ادامه دارد...
این پارتم شرایط ندارههه ولی حمایت کنید
۵۱۱
۰۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.