فیک:تنهایی ولی شادی
فیک:تنهایی ولی شادی
پارت ۴
جیمین با ذوق گفت: خب بیا خوابگاه ما
نامجون :راست میگه میتونیم
برات هم کار پیدا کنیم
یوری: نه مزاحمتون نمیشم
جین:نه مزاحم چیه مراحمی
یوری:واقعا... واقعا هق ممنونم (با بغض و گریه)
جیمین من رو تو آغوشش گرفت و گفت : هییششش اشکال نداره وایسا از قبل برات یه لباس آوردم برات با یه کفش
یوری :اشکام رو پاک کردم و گفتم : مرسی واقعا از همتون ممنونم
پسرا رفتن بیرون و جیمین لباسو داد و رفت بیرون لباسمو پوشیدم و رفتم بیرون اتاق پسرا دهنشون وا مونده بود گفتم: چرا همتون دهنتون بازه چطور شدم؟
جیمین : عالی شدی خب دیگه بریم
همه باهم گفتن :بریم
سوار ون شدیم گفتم: راستی من گوشی ندارم نمیتونم به دوستم زنگ بزنم
جیمین : بیا هر موقع گوشی لازم داشتی گوشی منو بردار
گفتم: خیلی خیلی ممنونم
جیمین: خواهش میکنم قابلی نداشت رسیدیم خوابگاه چه عرض کنم خوابگاه نبود عمارت بود گفتم : ...
بچه ها ببخشید دیر گذاشتم بیرون بودم وقت نکردم لطفاً لطفاً حمایتم کنید کامنت بزارید
ماچ بهتون😘
پارت ۴
جیمین با ذوق گفت: خب بیا خوابگاه ما
نامجون :راست میگه میتونیم
برات هم کار پیدا کنیم
یوری: نه مزاحمتون نمیشم
جین:نه مزاحم چیه مراحمی
یوری:واقعا... واقعا هق ممنونم (با بغض و گریه)
جیمین من رو تو آغوشش گرفت و گفت : هییششش اشکال نداره وایسا از قبل برات یه لباس آوردم برات با یه کفش
یوری :اشکام رو پاک کردم و گفتم : مرسی واقعا از همتون ممنونم
پسرا رفتن بیرون و جیمین لباسو داد و رفت بیرون لباسمو پوشیدم و رفتم بیرون اتاق پسرا دهنشون وا مونده بود گفتم: چرا همتون دهنتون بازه چطور شدم؟
جیمین : عالی شدی خب دیگه بریم
همه باهم گفتن :بریم
سوار ون شدیم گفتم: راستی من گوشی ندارم نمیتونم به دوستم زنگ بزنم
جیمین : بیا هر موقع گوشی لازم داشتی گوشی منو بردار
گفتم: خیلی خیلی ممنونم
جیمین: خواهش میکنم قابلی نداشت رسیدیم خوابگاه چه عرض کنم خوابگاه نبود عمارت بود گفتم : ...
بچه ها ببخشید دیر گذاشتم بیرون بودم وقت نکردم لطفاً لطفاً حمایتم کنید کامنت بزارید
ماچ بهتون😘
۵۵۵
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.