فیک پرستار p:13
تهیونگ:راستش میخواستم بگم که من الان
میخوام هان رو ببرم جایی تو اینجا بمون یه ساعت دیگه بهت زنگ میزنم اگه میشه بیا
جایی که بهت میگم هان رو ببر خونه چون میخوام برم جایی
ا.ت:عام باشه فقط با چی بیام؟؟
تهیونگ:سوییچ یکی از ماشینارو بهت میدم تو حیاط پشتیه بیا.
ا.ت:باشه
تهیونگ:خیلی ممنون . هان پاشو بریم
هان:ات رو بغل کرد)مامانی زود بیا باشه؟؟
ا.ت:باشه قشنگم( موهاش رو بوسید)
تهیونگ و هان از ویلا خارج شدن
ا.ت:یکم مشکوک میزنن چرا؟؟ 🦖
ولش کن پاشم برم بخوابم.
وارد ویلا شدم یکم فضولیم گل کردم گفتم تو اتاق هارو بگردم. یه اتاق درش فرق میکرد اروم در رو هل دادم وارد شدم
یه تخت بزرگ وسط اتاق بود و تم دارک داشت. تابلوی خیلی بزرگ تهیونگ با یه شیر بزرگ که بغلش کرده بود بالای تخت بود
_اوه مای گاد خیلی خوبه
یهو به خودم اومدم و از اتاق رفتم بیرون و در رو بستم
اومدم تو حال رو کاناپه دراز کشیدم گوشیم رو گذاشتم رو صدا تا تهیونگ زنگ زد بیدار شم
اروم چشمام گرم شد و خوابم برد
پرش زمانی 2 ساعت بعد:
ا.ت:با صدای زنگ گوشیم از خواب پریدم و سریع گوشی رو برداشتم
_الو( کیوت و خوابالو)
تهیونگ:اوه خواب بودی؟؟؟ ببخشد بیدارت کردم میتونی بیای؟؟؟
ا.ت:اوه اره اره الان میام
تهیونگ:مرسی -تلفن رو قطع کرد
ا.ت:از رو کاناپه پاشدم و سریع وارد اتاق شدم و لباسم رو عوض کردم( اسلاید 2)
سوییچ ماشین رو برداشتم به سمت جایی که تهیونگ واسم ادرس فرستاد حرکت کردم
10 مین بعد:
نمیدونم چرا رسیدم به یه رستوران
وارد رستوران شدم برقا خاموش بود که یهو....
میخوام هان رو ببرم جایی تو اینجا بمون یه ساعت دیگه بهت زنگ میزنم اگه میشه بیا
جایی که بهت میگم هان رو ببر خونه چون میخوام برم جایی
ا.ت:عام باشه فقط با چی بیام؟؟
تهیونگ:سوییچ یکی از ماشینارو بهت میدم تو حیاط پشتیه بیا.
ا.ت:باشه
تهیونگ:خیلی ممنون . هان پاشو بریم
هان:ات رو بغل کرد)مامانی زود بیا باشه؟؟
ا.ت:باشه قشنگم( موهاش رو بوسید)
تهیونگ و هان از ویلا خارج شدن
ا.ت:یکم مشکوک میزنن چرا؟؟ 🦖
ولش کن پاشم برم بخوابم.
وارد ویلا شدم یکم فضولیم گل کردم گفتم تو اتاق هارو بگردم. یه اتاق درش فرق میکرد اروم در رو هل دادم وارد شدم
یه تخت بزرگ وسط اتاق بود و تم دارک داشت. تابلوی خیلی بزرگ تهیونگ با یه شیر بزرگ که بغلش کرده بود بالای تخت بود
_اوه مای گاد خیلی خوبه
یهو به خودم اومدم و از اتاق رفتم بیرون و در رو بستم
اومدم تو حال رو کاناپه دراز کشیدم گوشیم رو گذاشتم رو صدا تا تهیونگ زنگ زد بیدار شم
اروم چشمام گرم شد و خوابم برد
پرش زمانی 2 ساعت بعد:
ا.ت:با صدای زنگ گوشیم از خواب پریدم و سریع گوشی رو برداشتم
_الو( کیوت و خوابالو)
تهیونگ:اوه خواب بودی؟؟؟ ببخشد بیدارت کردم میتونی بیای؟؟؟
ا.ت:اوه اره اره الان میام
تهیونگ:مرسی -تلفن رو قطع کرد
ا.ت:از رو کاناپه پاشدم و سریع وارد اتاق شدم و لباسم رو عوض کردم( اسلاید 2)
سوییچ ماشین رو برداشتم به سمت جایی که تهیونگ واسم ادرس فرستاد حرکت کردم
10 مین بعد:
نمیدونم چرا رسیدم به یه رستوران
وارد رستوران شدم برقا خاموش بود که یهو....
۲۸.۱k
۰۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.