Part 41
Part 41
جیهوپ « بچه ها یه فکر بیاید جرعت و حقیقت بازی کنیم الان بطری میارم»
کوک:فکر خوبیه یه بطری ویسکی روی میز هست اون رو بیار ..بچه ها همه حلقه شید
🏺🏺🏺🏺🏺🏺🏺🏺🏺🏺🏺بعد از چند وقت بازی که میرسه به جیهوپ و سو 🏺🏺🏺🏺🏺🏺
جیهوپ«بیشتر از همه چه کسی رو دوست داری؟؟😏 »
سو«(کمی غرق فکر )خوب.... سگم که خیلی وقته دزدیدنش (با لبخند فیک)(همه هنگ کردن و به هم نگاه میکنن)
°جین و سو °
جین«جرعت یا حقیقت »
سو ؛حقیقت ...
جین «داستان سگت رو تعریف کن »(همه ؛اره تعریف دوست داریم بدونیم )
سو؛خوبب...اگه دوست دارید باشه من از بچگیم اون سگ رو داشتم اسمش تدی بود بهترین سگی بود که داشتم حرف گوشکون بود هرجا میرفتم دنبالم میومد
عاشقش بودم یادمه فقط ی دونه عکس ازش دارم عکس رو نشون میده
جیهوپ « بچه ها یه فکر بیاید جرعت و حقیقت بازی کنیم الان بطری میارم»
کوک:فکر خوبیه یه بطری ویسکی روی میز هست اون رو بیار ..بچه ها همه حلقه شید
🏺🏺🏺🏺🏺🏺🏺🏺🏺🏺🏺بعد از چند وقت بازی که میرسه به جیهوپ و سو 🏺🏺🏺🏺🏺🏺
جیهوپ«بیشتر از همه چه کسی رو دوست داری؟؟😏 »
سو«(کمی غرق فکر )خوب.... سگم که خیلی وقته دزدیدنش (با لبخند فیک)(همه هنگ کردن و به هم نگاه میکنن)
°جین و سو °
جین«جرعت یا حقیقت »
سو ؛حقیقت ...
جین «داستان سگت رو تعریف کن »(همه ؛اره تعریف دوست داریم بدونیم )
سو؛خوبب...اگه دوست دارید باشه من از بچگیم اون سگ رو داشتم اسمش تدی بود بهترین سگی بود که داشتم حرف گوشکون بود هرجا میرفتم دنبالم میومد
عاشقش بودم یادمه فقط ی دونه عکس ازش دارم عکس رو نشون میده
۲.۴k
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.