پارت ۱۱...
عشق ممنوعه...
جیمین :
خب باید قبول کنم که گند زدم و نمیتونم از دستشون در برم .
کوک : اعصابم خورد بود نمیخواستم اذیتش کنم ولی خودش اینجوری دوست داره .
خیمه زدم روش و لباش رو بوسیدم بی شک میتونستم بگم خوشمزه ترین چیزی بود که تپ عمرم خوردم .
تهیونگ : کوک داشت لباش رو میبوسید منم لباسش رو در آوردم از اینکه رو بدنش کیس مارک ببینم و مال من نباشه متنفرم .
جیمین : خیلی تحریک شده بودم کوک رو هل دادم اونور و لباسش رو درآوردم که دوباره به پشت خوابوندم و رو گردنم کیس مارک گذاشت.
تهیونگ : کوک رفت اونور من رفتم روش و همه ی لباساشو درآوردم و واردش کردم .
جیمین : هرچی خواهش کردم ولم کنه نشد و از یه طرف خودمم خیلی نیازشون داشتم .
کوک : جیمین میدونی خیلی تحریکم میکنی!
تهیونگ : بعد از ۵ دقیقه ازش کشیدم بیرون و کوک جاشو با من عوض کرد و جیمین برام سا.ک زد .
کوک : داخلت بودن خیلی حس خوبیه !
جیمین : ساعت نزدیکای ۵ بود بعد از دو ساعت ولم کردن و بغلم کردن از درد داشتم گریه میکردم و اونا هم از خستگی خوابشون برده بود .
من اونا رو دوست دارم ولی اگه نتونم کنارشون بمونم چی!
چند ماه بعد :
خب ببینید اینجا مدارس تموم شده و جیمین ماه دیگه قراره بره دانشگاه و معلوم شد که کوک و تهیونگ اصلا دانش آموز نبودن و ۲۲ سالشون بوده و فقط برای پیدا کردن برادر تهیونک خودشون رو دانش آموز جا زده بودن و اره دیگه ویمینکوک باهم زندگی میکنن و اوکین در اصل باهم تو رابطه آن و هنوزم تهکوک خیلی رو جیمین حساسن و نمیزارن کسی نزدیکش بشه و خیلی همو دوست دارن ولی خب همه وی قرار نیست خوب پیش بره چون اونا تو واقعیت زندگی میکنن نه تو یه سریال رویایی که همه چیز خوبه .

جیمین : کوک چیزی نمیخوری؟
کوک : نه موچی .
جیمین : هوی بهت گفتم من موچی نیستم اسم دارم.
تهیونگ : خب اسمت موچیه دیگه .
جیمین : رو مخم نرو .
تهیونگ : اوکی بابا 😂
صدای زنگ در:
کوک : من باز میکنم.
....
_سلام
کوک: سلام بله؟
_ جیمین خونس؟
کوک :شما؟
_ دوست دخترش
کوک : چی؟ دوست دختر؟!
_ مشکلی هست!
کوک : آخه جیمین ...
_ شرمنده به جای حرف الکی زدن جیمین رو صدا کن ...!
کوک :
ینی همه ی اینا الکی بود ! عشقمون یه طرفه بود؟ کوک: جیمین! جیمین!
جیمین : جان؟
کوک : یکی کارت داره (با لحن سرد)
جیمین : خوبی کوک؟ کی کارم داره .
کوک : خودت برو ببین ...
جیمین : ب.باشه
جیمین : بله؟
_سلام عشقم (بلند)
جیمین : تو اینجا ....
جیمین :
خب باید قبول کنم که گند زدم و نمیتونم از دستشون در برم .
کوک : اعصابم خورد بود نمیخواستم اذیتش کنم ولی خودش اینجوری دوست داره .
خیمه زدم روش و لباش رو بوسیدم بی شک میتونستم بگم خوشمزه ترین چیزی بود که تپ عمرم خوردم .
تهیونگ : کوک داشت لباش رو میبوسید منم لباسش رو در آوردم از اینکه رو بدنش کیس مارک ببینم و مال من نباشه متنفرم .
جیمین : خیلی تحریک شده بودم کوک رو هل دادم اونور و لباسش رو درآوردم که دوباره به پشت خوابوندم و رو گردنم کیس مارک گذاشت.
تهیونگ : کوک رفت اونور من رفتم روش و همه ی لباساشو درآوردم و واردش کردم .
جیمین : هرچی خواهش کردم ولم کنه نشد و از یه طرف خودمم خیلی نیازشون داشتم .
کوک : جیمین میدونی خیلی تحریکم میکنی!
تهیونگ : بعد از ۵ دقیقه ازش کشیدم بیرون و کوک جاشو با من عوض کرد و جیمین برام سا.ک زد .
کوک : داخلت بودن خیلی حس خوبیه !
جیمین : ساعت نزدیکای ۵ بود بعد از دو ساعت ولم کردن و بغلم کردن از درد داشتم گریه میکردم و اونا هم از خستگی خوابشون برده بود .
من اونا رو دوست دارم ولی اگه نتونم کنارشون بمونم چی!
چند ماه بعد :
خب ببینید اینجا مدارس تموم شده و جیمین ماه دیگه قراره بره دانشگاه و معلوم شد که کوک و تهیونگ اصلا دانش آموز نبودن و ۲۲ سالشون بوده و فقط برای پیدا کردن برادر تهیونک خودشون رو دانش آموز جا زده بودن و اره دیگه ویمینکوک باهم زندگی میکنن و اوکین در اصل باهم تو رابطه آن و هنوزم تهکوک خیلی رو جیمین حساسن و نمیزارن کسی نزدیکش بشه و خیلی همو دوست دارن ولی خب همه وی قرار نیست خوب پیش بره چون اونا تو واقعیت زندگی میکنن نه تو یه سریال رویایی که همه چیز خوبه .

جیمین : کوک چیزی نمیخوری؟
کوک : نه موچی .
جیمین : هوی بهت گفتم من موچی نیستم اسم دارم.
تهیونگ : خب اسمت موچیه دیگه .
جیمین : رو مخم نرو .
تهیونگ : اوکی بابا 😂
صدای زنگ در:
کوک : من باز میکنم.
....
_سلام
کوک: سلام بله؟
_ جیمین خونس؟
کوک :شما؟
_ دوست دخترش
کوک : چی؟ دوست دختر؟!
_ مشکلی هست!
کوک : آخه جیمین ...
_ شرمنده به جای حرف الکی زدن جیمین رو صدا کن ...!
کوک :
ینی همه ی اینا الکی بود ! عشقمون یه طرفه بود؟ کوک: جیمین! جیمین!
جیمین : جان؟
کوک : یکی کارت داره (با لحن سرد)
جیمین : خوبی کوک؟ کی کارم داره .
کوک : خودت برو ببین ...
جیمین : ب.باشه
جیمین : بله؟
_سلام عشقم (بلند)
جیمین : تو اینجا ....
۴.۶k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.