بلاخره تونستم پارت رو عاپ کنم واقعا ببخشید تو خماری گذاشت
بلاخره تونستم پارت رو عاپ کنم واقعا ببخشید تو خماری گذاشتمتون اخه هر کاری می کردم پارت عاپ نمیشد و به هزار بدبختی گذاشتمش
part 21 وقتی عاشق پسر عموت شدی
part 21
م.ل: دخترم زشته بیا پایین
+اه ببخشید
=اخه کوچولو دلش واسه مامان باباش تنگ شده بود
+اول من کوچولو نیستم و بعد به تو چه
ب.ل: میشه اینجا دعوا نکنید
م.ل: حق با باباتونه این دعوا نکنید
+=باشه
(ویو تهیونگ)
تو فرودگاه منتظرشون بودیم که دیدم اومدن طرفمون یهو لونا سریع رفت بغل مامان و باباش خندم گفت اخه مگه بچه 2 سالس که میره اینطوری بغل مامان و باباش بعد مامان و بابا اومدن همه گی سلام کردیم که بعد بابام گفت
ب.ت: خب ته ماشینتو اوردی دیگه
_اره
ب.ت: پس عموتینا رو برسون خونشون
ب.ل: زحمت نشه
_نه عمو چه زحمتی
ب.ل: پس باشه
همه گی سوار ماشین شدیم و ته حرکت کرد به سمت خونمون که بعد چند مین رسیدیم از ماشین پیداه شدیم و ازشون خدافظی کردیم و رفتیم داخل خونه که مامانم پرسید
م.ل: خوش گذشت
+اره
=به من که خیلی خوش گذشت
م.ل: چرا
=چون بدون لونا خیلی بهم خوش گذشت
م.ل: یعنی چی؟ یعنی پیش لونا نبودی یعنی لونا پیش تهیونگ تنها بوده؟!
(تو ذهن لونا: عررر کوک. تر زدی که)
part 21 وقتی عاشق پسر عموت شدی
part 21
م.ل: دخترم زشته بیا پایین
+اه ببخشید
=اخه کوچولو دلش واسه مامان باباش تنگ شده بود
+اول من کوچولو نیستم و بعد به تو چه
ب.ل: میشه اینجا دعوا نکنید
م.ل: حق با باباتونه این دعوا نکنید
+=باشه
(ویو تهیونگ)
تو فرودگاه منتظرشون بودیم که دیدم اومدن طرفمون یهو لونا سریع رفت بغل مامان و باباش خندم گفت اخه مگه بچه 2 سالس که میره اینطوری بغل مامان و باباش بعد مامان و بابا اومدن همه گی سلام کردیم که بعد بابام گفت
ب.ت: خب ته ماشینتو اوردی دیگه
_اره
ب.ت: پس عموتینا رو برسون خونشون
ب.ل: زحمت نشه
_نه عمو چه زحمتی
ب.ل: پس باشه
همه گی سوار ماشین شدیم و ته حرکت کرد به سمت خونمون که بعد چند مین رسیدیم از ماشین پیداه شدیم و ازشون خدافظی کردیم و رفتیم داخل خونه که مامانم پرسید
م.ل: خوش گذشت
+اره
=به من که خیلی خوش گذشت
م.ل: چرا
=چون بدون لونا خیلی بهم خوش گذشت
م.ل: یعنی چی؟ یعنی پیش لونا نبودی یعنی لونا پیش تهیونگ تنها بوده؟!
(تو ذهن لونا: عررر کوک. تر زدی که)
۱۰.۴k
۰۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.