فیک ته ته فصل ① پارت¹⁸ ♡ نفرت تا عشق♡
ته ته: باش حتما نشست روی تخت و منم پاهام رو گذاشتم روی تخت و....
..........................................
از زبان ته ته:
هر بند لباسشو که میبستم آب دهنم رو قورت میدادم
این دختر چقدر سفیده سری از فکر اومدم بیرون و با خودم گفتم نه دیگه نباید تا چند روز رابطه داشته باشیم اینجوری دردش خیلی بیشتر میشه ممکنه آزار دهنده باشه
ته ته: خیلی خب بستم عشقم
لیزلی: ممنون
بلند شدم و دلم خیلی درد گرفت
لیزلی: تیهونگاا
ته ته: جونم عشقم
لیزلی: من نمیتونم هنوز دلم درد میکنه میشه واسم یه لیوان آب بیاری
ته ته: باش ولی اینجا آب نبود رفتم پایین که واسش آب بیارم
لیزلی: رفت پایین که آب بیاره سرم پایین بود
در باز شد سرمو آوردم بالا دیدم که..
چان: سلام خانم کوچولو
لیزلی: سلام آقای چان
چان: به به این لباس چه بهتون میاد
لیزلی: ممنون بفرمایید کاری داشتید
یهو دیدم هی داره میاد جلو سرشو برد توی گودی گردنم و گفت
چان: این بدن زیبا فقط یه چیز کم داره اونم یه یادگاری از من
لیزلی: شروع کرد مکیدن منم بهش مشت میزدم
لیزلی: داد زدم تیهونگااااااا
ته ته: همینجوری داشتم آب رو از پله ها میاوردم یه صدای بلند اومد صدای لیزلی بود نکنه دردش گرفته دوباره بدو بدو دویدم و رسیدم درو که باز کردم با چان روبه رو شدم داشتم گردن لیزلی رو میبوسید
ته ته: مرتیکه چه غلطی میکنیی
حولش دادم افتاد رو زمین
لیزلی: دیدم داره با مشت میزنه تو صورت چان رفتم جلو کشیدمش عقب گفتم
لیزلی: بسه خونش میشه گردنت
ته ته: بزار بشهه مرتیکه
لیزلی: دستشو کشیدم بردمش پایین و رفتیم تو حیاط گفتم ماشین رو روشن کن زود بریم
ته ته: بزار من باید برم حسابش..
لیزلی: انگشتمو گذاشتم رو لباش گفتم باشه بعدن
اصلا ولش سویچ رو از توی جیبش در آوردم نشستم گواهینامه داشتم اونم نشست صندلی بغل راننده
تا رسیدم در خونش هی غر میزد
ته ته: چرا جواب نمیدیییییییی میدونی چه حال بدی دارم الان
لیزلی: دیگه نمیتونستم حرف نزنم داشتم خفه میشدم
اخخخخ بسه دیگه تیهونگ مخم رفتتتت چقدر حرف میزنی مگه من خودم خواستم اون مرتیکه اون کارو کنه بعدشم فکن نکن چونکه ادم مشهوری هستی انقدر هرچی میگم باید تایید کنمم مرتیکه بیشعورر اگه جای من بودی میفهمیدی انگار خودم گفتم بیا آزارم بده توم که انقدرر گاویی هر قرصی میدن بدون فکر میذاری تو دهن خودت و من...
ته ته: خفه نشدی
لیزلی: سرمو گذاشتم رو فرمون و شروع کردم گریه کردن
ته ته: لیزلی واقعا داری گریه میکنی؟!
لیزلی: چیه مثلا تو تا حالا گریه نکردی
ته ته: نه اخه واس چی
لیزلی:(با داد) مگههههههه کَر بودیییی
ته ته: پیاده شد و اومد سمت در راننده یعنی در من
ته ته: از زیر پاش گرفتم و روی دستم بلندش کردم
............... برای پارت های بعد....
۱۰لایک💜
۳۰کامنت✨
۳فالو🐾
خیلی از حمایت هاتون ممنونم عشقامممم✨💜
..........................................
از زبان ته ته:
هر بند لباسشو که میبستم آب دهنم رو قورت میدادم
این دختر چقدر سفیده سری از فکر اومدم بیرون و با خودم گفتم نه دیگه نباید تا چند روز رابطه داشته باشیم اینجوری دردش خیلی بیشتر میشه ممکنه آزار دهنده باشه
ته ته: خیلی خب بستم عشقم
لیزلی: ممنون
بلند شدم و دلم خیلی درد گرفت
لیزلی: تیهونگاا
ته ته: جونم عشقم
لیزلی: من نمیتونم هنوز دلم درد میکنه میشه واسم یه لیوان آب بیاری
ته ته: باش ولی اینجا آب نبود رفتم پایین که واسش آب بیارم
لیزلی: رفت پایین که آب بیاره سرم پایین بود
در باز شد سرمو آوردم بالا دیدم که..
چان: سلام خانم کوچولو
لیزلی: سلام آقای چان
چان: به به این لباس چه بهتون میاد
لیزلی: ممنون بفرمایید کاری داشتید
یهو دیدم هی داره میاد جلو سرشو برد توی گودی گردنم و گفت
چان: این بدن زیبا فقط یه چیز کم داره اونم یه یادگاری از من
لیزلی: شروع کرد مکیدن منم بهش مشت میزدم
لیزلی: داد زدم تیهونگااااااا
ته ته: همینجوری داشتم آب رو از پله ها میاوردم یه صدای بلند اومد صدای لیزلی بود نکنه دردش گرفته دوباره بدو بدو دویدم و رسیدم درو که باز کردم با چان روبه رو شدم داشتم گردن لیزلی رو میبوسید
ته ته: مرتیکه چه غلطی میکنیی
حولش دادم افتاد رو زمین
لیزلی: دیدم داره با مشت میزنه تو صورت چان رفتم جلو کشیدمش عقب گفتم
لیزلی: بسه خونش میشه گردنت
ته ته: بزار بشهه مرتیکه
لیزلی: دستشو کشیدم بردمش پایین و رفتیم تو حیاط گفتم ماشین رو روشن کن زود بریم
ته ته: بزار من باید برم حسابش..
لیزلی: انگشتمو گذاشتم رو لباش گفتم باشه بعدن
اصلا ولش سویچ رو از توی جیبش در آوردم نشستم گواهینامه داشتم اونم نشست صندلی بغل راننده
تا رسیدم در خونش هی غر میزد
ته ته: چرا جواب نمیدیییییییی میدونی چه حال بدی دارم الان
لیزلی: دیگه نمیتونستم حرف نزنم داشتم خفه میشدم
اخخخخ بسه دیگه تیهونگ مخم رفتتتت چقدر حرف میزنی مگه من خودم خواستم اون مرتیکه اون کارو کنه بعدشم فکن نکن چونکه ادم مشهوری هستی انقدر هرچی میگم باید تایید کنمم مرتیکه بیشعورر اگه جای من بودی میفهمیدی انگار خودم گفتم بیا آزارم بده توم که انقدرر گاویی هر قرصی میدن بدون فکر میذاری تو دهن خودت و من...
ته ته: خفه نشدی
لیزلی: سرمو گذاشتم رو فرمون و شروع کردم گریه کردن
ته ته: لیزلی واقعا داری گریه میکنی؟!
لیزلی: چیه مثلا تو تا حالا گریه نکردی
ته ته: نه اخه واس چی
لیزلی:(با داد) مگههههههه کَر بودیییی
ته ته: پیاده شد و اومد سمت در راننده یعنی در من
ته ته: از زیر پاش گرفتم و روی دستم بلندش کردم
............... برای پارت های بعد....
۱۰لایک💜
۳۰کامنت✨
۳فالو🐾
خیلی از حمایت هاتون ممنونم عشقامممم✨💜
۴۰.۰k
۲۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.