آنجا یک قهوه خانه بود.
آنجا یک قهوه خانه بود.
اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای.
چرا...؟
دنیا خراب میشد
اگر دقایقی آنجا مینشستیم
و نفری یک استکان چای میخوردیم؟!
عجله، همیشه عجله
کدام گوری میخواستم بروم؟!
من به بهانهی رسیدن به زندگی،
همیشه زندگی را کشته ام...
#محمود_دولت_آبادی
اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای.
چرا...؟
دنیا خراب میشد
اگر دقایقی آنجا مینشستیم
و نفری یک استکان چای میخوردیم؟!
عجله، همیشه عجله
کدام گوری میخواستم بروم؟!
من به بهانهی رسیدن به زندگی،
همیشه زندگی را کشته ام...
#محمود_دولت_آبادی
۳.۸k
۱۲ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.