آنجا یک قهوه خانه بود

آنجا یک قهوه خانه بود.
اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای.
چرا...؟
دنیا خراب می‌شد
اگر دقایقی آنجا می‌نشستیم
و نفری یک استکان چای می‌خوردیم؟!
عجله، همیشه عجله
کدام گوری میخواستم بروم؟!
من به بهانه‌ی رسیدن به زندگی،
همیشه زندگی را کشته ام...

#محمود_دولت_آبادی
دیدگاه ها (۱)

اندوه های زنانه اما،خانگی تر از این حرف ها هستند،درست مثل شی...

در سر هوس عشق تو دارم همه روز...#مولانا #عاشقانه

می‌دانستم که نمی‌رسماما رفتمتمام شبتمام شب..#هوشنگ_گلشیری

غمگین نشو، وقتی کسی تلاشت را نمی‌بیند و هنرت را درک نمی‌کند....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط