* چند پارتی از جیمین * 🌚
* چند پارتی درخواستی *
از زبان جیمین:
دوست داشتم تمام اتفاقات امروز رو فراموش کنم با اینحال که میدونم که موفق نمیشم.
...
هوا خیلی سرد بود. پتو رو روی خودم کشیده بودم و سعی میکردم بخوابم که صدای زنگ گوشیم به صدا در اومد.
بلند شدم و ورش داشتم.
یه شماره ی ناشناس؟
کیه نصف شب؟
حوصله کسی رو نداشتم برای همین گوشیم رو خاموش کردم و باز بی حال، خودم رو روی تخت انداختم و بالشتم رو بغل کردم.
اگه کار مهمی داشته باشه، فردا هم زنگ میزنه...
...
از زبان ا/ت:
تو وان نشسته بودم.
صدای محکم بسته شدن در به گوشم رسید.
جی یو رفت.
رفته بار تا خودش رو آروم کنه.
دراز کشیدم جوری که سرم بیرون از آب بود.
دوست داشتم یه نفر الان بود که بغلم میکرد.
یه نفر مثل جیمین.
دلم برای بغل های گرم و آرامش بخشش تنگ شده.
دلم برای نگاهش، چشماش، لباش، عطرش و...
نمیشد دوباره ازم بپرسی؟
دوباره ازم درخواست کنی؟
به خدا قسم دوست دارم.
فقط ازم بپرس..
...
لایک
🥺💋
از زبان جیمین:
دوست داشتم تمام اتفاقات امروز رو فراموش کنم با اینحال که میدونم که موفق نمیشم.
...
هوا خیلی سرد بود. پتو رو روی خودم کشیده بودم و سعی میکردم بخوابم که صدای زنگ گوشیم به صدا در اومد.
بلند شدم و ورش داشتم.
یه شماره ی ناشناس؟
کیه نصف شب؟
حوصله کسی رو نداشتم برای همین گوشیم رو خاموش کردم و باز بی حال، خودم رو روی تخت انداختم و بالشتم رو بغل کردم.
اگه کار مهمی داشته باشه، فردا هم زنگ میزنه...
...
از زبان ا/ت:
تو وان نشسته بودم.
صدای محکم بسته شدن در به گوشم رسید.
جی یو رفت.
رفته بار تا خودش رو آروم کنه.
دراز کشیدم جوری که سرم بیرون از آب بود.
دوست داشتم یه نفر الان بود که بغلم میکرد.
یه نفر مثل جیمین.
دلم برای بغل های گرم و آرامش بخشش تنگ شده.
دلم برای نگاهش، چشماش، لباش، عطرش و...
نمیشد دوباره ازم بپرسی؟
دوباره ازم درخواست کنی؟
به خدا قسم دوست دارم.
فقط ازم بپرس..
...
لایک
🥺💋
۳۱.۴k
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.