بریم ادامه اینم لایک نداشت ولی باز نوشتم
بریم ادامه اینم لایک نداشت ولی باز نوشتم
دیگه نتونستم بهش نزدیک بشم فقد با ی دست دادن تمومش کردیم و من به طرف لیا رفتم نشستم کنارش که دیدم ا.ت شروع به حرف زدن کرد
ا.ت= خوب لیا توی آمریکا بهتون خوش گذشت فکر نمیکردم حالا حالا برگردید
لیا= آره خیلی خوش گذشت خیلی خوب بود ولی حیف ت نیومدی
ا.ت=درست میگی شاید منم بخوام برم خارج از کشور برای دلایل خواستی شاید خواستم با ی شوهر پولدار خارجی ازدواج کنم
لیا= ووویی حال میده خارجیا خیلی خرن
ا.ت= اع اع داری به شوهر آیندم لقب خر میدی
لیا= آره عشقم
ا.ت= کع اینطور
به اینجور بحس های ا.ت و لیا عادت داشتم ولی با کلمه اخری که گفت خوشم نیومد شوهر خارجی وایسا ببینم من چرا بدم اومد مگه من عاشق ا.ت هستم نخیرم اینجور نیست من فقد لیا دوست دارم چند روز دیگه قراره ازش خواستگاری کنم که با دستی که جلوم تکون داده شد از فکر اومدم بیرون
لیا= نامجون حواست کجاست یک ساعته دارم صدات میکنم مشکلی هست
نامجون= نع عزیزم ببخشید فکر درگیر چیزی بود
که بدیدم گوشی لیا زنگ خورد که با عجله گوشیش رو برداشت و به طرف اتاق رفت که صداش کردم
نامجون= چی شده لیا
لیا= ا..م هیچی یکی از دوستام زنگ زده باید اونو جواب بدم
نامجون= باشه
از زبون ا.ت
بعداز اینکه لیا رفت منم رفت آب بخورم اصلا اون فرارو نمیتونستم تحمل کنم رفتم آب خوردم و به طرف اتاقم رفتم که ی صدایی هایی میومد نزدیک اتاق لیا شدم که دیدم صدا داره از اتاق اون میاد
لیا= منکه بهت گفتم امروز فردا ولش میکنم میکنم و میام پیشت من نمیتونم کارم رو ول کنم کاری که سال ها آرزوش رو داشتم و با تو بودن میتونم به آرزوم برسم
ناشناس= پس خوبه خودت هم خوب میدونی آرزویی که داری فقد با من بودن بهش میرسی پس بهتره هرچه سری تر نامجون رو ولش کنی
لیا= نگران نباش ی جوری ولش میکنم که انگار از اولم نبودم
که دیدم لیا گوشیش رو قطع کرد سری از در فاصله گرفتم و به اتاقم رفتم یعنی اون کی بود که لیا باهاش حرف میزد ولش کن لباس هامو عوض کردم و به طبقه پایین رفتم و کنار سانی و هواسا نشستم که دیدم لیا و نامجون دست به دست کنار هم نشستن
خوب اینم پارت امروز به ۱۰ تا لایک برسونید
دیگه نتونستم بهش نزدیک بشم فقد با ی دست دادن تمومش کردیم و من به طرف لیا رفتم نشستم کنارش که دیدم ا.ت شروع به حرف زدن کرد
ا.ت= خوب لیا توی آمریکا بهتون خوش گذشت فکر نمیکردم حالا حالا برگردید
لیا= آره خیلی خوش گذشت خیلی خوب بود ولی حیف ت نیومدی
ا.ت=درست میگی شاید منم بخوام برم خارج از کشور برای دلایل خواستی شاید خواستم با ی شوهر پولدار خارجی ازدواج کنم
لیا= ووویی حال میده خارجیا خیلی خرن
ا.ت= اع اع داری به شوهر آیندم لقب خر میدی
لیا= آره عشقم
ا.ت= کع اینطور
به اینجور بحس های ا.ت و لیا عادت داشتم ولی با کلمه اخری که گفت خوشم نیومد شوهر خارجی وایسا ببینم من چرا بدم اومد مگه من عاشق ا.ت هستم نخیرم اینجور نیست من فقد لیا دوست دارم چند روز دیگه قراره ازش خواستگاری کنم که با دستی که جلوم تکون داده شد از فکر اومدم بیرون
لیا= نامجون حواست کجاست یک ساعته دارم صدات میکنم مشکلی هست
نامجون= نع عزیزم ببخشید فکر درگیر چیزی بود
که بدیدم گوشی لیا زنگ خورد که با عجله گوشیش رو برداشت و به طرف اتاق رفت که صداش کردم
نامجون= چی شده لیا
لیا= ا..م هیچی یکی از دوستام زنگ زده باید اونو جواب بدم
نامجون= باشه
از زبون ا.ت
بعداز اینکه لیا رفت منم رفت آب بخورم اصلا اون فرارو نمیتونستم تحمل کنم رفتم آب خوردم و به طرف اتاقم رفتم که ی صدایی هایی میومد نزدیک اتاق لیا شدم که دیدم صدا داره از اتاق اون میاد
لیا= منکه بهت گفتم امروز فردا ولش میکنم میکنم و میام پیشت من نمیتونم کارم رو ول کنم کاری که سال ها آرزوش رو داشتم و با تو بودن میتونم به آرزوم برسم
ناشناس= پس خوبه خودت هم خوب میدونی آرزویی که داری فقد با من بودن بهش میرسی پس بهتره هرچه سری تر نامجون رو ولش کنی
لیا= نگران نباش ی جوری ولش میکنم که انگار از اولم نبودم
که دیدم لیا گوشیش رو قطع کرد سری از در فاصله گرفتم و به اتاقم رفتم یعنی اون کی بود که لیا باهاش حرف میزد ولش کن لباس هامو عوض کردم و به طبقه پایین رفتم و کنار سانی و هواسا نشستم که دیدم لیا و نامجون دست به دست کنار هم نشستن
خوب اینم پارت امروز به ۱۰ تا لایک برسونید
۱۱.۷k
۰۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.