ارباب مافیا پارت ۳
ویو ات
/ من هنوز باهات کار دارم بیبی
اینو گفت و دلم هوری ریخت پایین . به طرز عجیبی از این پسر میترسیدم
این قسمت آسماته دوست نداری نخون
یک دفعه لبش رو کوبید روی لبم و شروع کرد به میک زدن
بعد پرتو کرد رو تخت و لباسم رو جر داد و کیس مارک های دردناک و بزرگی روی گردنم گذاشت
بی خیال گردنم شد و رفت سمت سینه هام
من داشتم از درد آهه میکشیدم و اون هم کیف میکرد
ویو کوک
داشتم سینه هاشو رو میخوردم . وقتی تموم شد واردش کردم
_ جیغغغغغ کوک اهههههه درش بیار اهعهههههه
من لبخندی زدم و شروع کردم به کوبیدن آنقدر کوبیدم که آت از حال رفت .
همون طور که توش بودم روش خیمه زدم و منم خوبم برد
( اسمات تموم شد )
ویو آت
بیدار شدم دیدم کوک روم خیمه زده و هنوز تومه
هولش دادم اونور و لباس مدرسه ام رو پوشیدم .
با عصبانیت کیفم رو برداشتم و از اتاق بیرون رفتم .
نشستم روی نیمکت مدرسه و کیفم رو پرت کردم کنار میرم .
معلم اومد توی کلاس و گفت
& بچه ها فردا از درس ۸ ۵ ۶ امتحان داریم گفتم بگم
و شروع به درس دادن کرد .
ویو کوک
بیدار شدم دیدم تو اتاق اتم وقتی کارایی که کردم رو یادم اومد موهام رو کشیدم و گفتم
/ وای خاک تو سرت کوک نباید اونقدر الکل میخوردی ببین چی شد . واییییی
صدای گرومپی از پایین اومد .
لباس پوشیدم برم پایین ببینم چه خبره که......
از این به بعد هر شب ۱ پارت میزارم
/ من هنوز باهات کار دارم بیبی
اینو گفت و دلم هوری ریخت پایین . به طرز عجیبی از این پسر میترسیدم
این قسمت آسماته دوست نداری نخون
یک دفعه لبش رو کوبید روی لبم و شروع کرد به میک زدن
بعد پرتو کرد رو تخت و لباسم رو جر داد و کیس مارک های دردناک و بزرگی روی گردنم گذاشت
بی خیال گردنم شد و رفت سمت سینه هام
من داشتم از درد آهه میکشیدم و اون هم کیف میکرد
ویو کوک
داشتم سینه هاشو رو میخوردم . وقتی تموم شد واردش کردم
_ جیغغغغغ کوک اهههههه درش بیار اهعهههههه
من لبخندی زدم و شروع کردم به کوبیدن آنقدر کوبیدم که آت از حال رفت .
همون طور که توش بودم روش خیمه زدم و منم خوبم برد
( اسمات تموم شد )
ویو آت
بیدار شدم دیدم کوک روم خیمه زده و هنوز تومه
هولش دادم اونور و لباس مدرسه ام رو پوشیدم .
با عصبانیت کیفم رو برداشتم و از اتاق بیرون رفتم .
نشستم روی نیمکت مدرسه و کیفم رو پرت کردم کنار میرم .
معلم اومد توی کلاس و گفت
& بچه ها فردا از درس ۸ ۵ ۶ امتحان داریم گفتم بگم
و شروع به درس دادن کرد .
ویو کوک
بیدار شدم دیدم تو اتاق اتم وقتی کارایی که کردم رو یادم اومد موهام رو کشیدم و گفتم
/ وای خاک تو سرت کوک نباید اونقدر الکل میخوردی ببین چی شد . واییییی
صدای گرومپی از پایین اومد .
لباس پوشیدم برم پایین ببینم چه خبره که......
از این به بعد هر شب ۱ پارت میزارم
۴.۸k
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.