من کافی نیستم.
«من بی مصرفم»
«من استعدادی ندارم»
«من بی احساسم»
«من قدردان نیستم»
«من از خودگذشتگی نمیکنم»
«من زیبا نیستم»
«من محبوب نیستم»
«من خوش صدا نیستم»
«من باهوش نیستم»
«من حتی نمیتونم بفهمم که چه چیزی هستم»
«من نمیدونم منه واقعی چه کسی عه»
«من نمیتونم خودم رو پیدا کنم»
«من چیز هایی رو دوست دارم که بقیه دوست ندارن»
«مردم باعث میشن من از علایقم خجالت بکشم»
«من بلد نیستم احساساتم رو بروز بدم»
با همه ی اینا...
منم انسانم و من فقط درونگرام، من فقط با جامعه مشکل دارم، من فقط میترسم، من فقط اضطراب دارم، من فقط بعضی وقتا نمیدونم چون میگم اگه جوابم اون چیزی که تو دوست نداری بشنوی باشه چی؟، اگه من آدم خوبی نباشم چی؟، من مطمئن نیستم میخوام چیکار کنم، من فقط قدرت تصمیم گیری ضعیفی دارم، من فقط دست و پا چلفتی ام چون بهم با دید ترحم نگاه میکنین، من قدردان هستم فقط گاهی نمیدونم شما ازم چی میخواین، من شل نیستم ماست نیستم اسلومویشن نیستم، فکر نمیکنم دارم توی یه فیلم بازی میکنم، فقط گاهی قبل انجام دادن و تصمیم گرفتن زیادی فکرم مشغول میشه، حواسم پرت میشه و شاید به چیزایی فکر میکنم که شما ازشون بی خبرین،
من نمیتوانم خودم را پیدا کنم، من نمیتوانم خودم را بیان کنم، گاهی شاید بدانم اما از نگاه های شما بر روی خودم هراس دارم پس سکوت میکنم و اجازه میدهم شما برایم تصمیمی بگیرید.
و در نهایت این من هستم و من،«من» هستم...
چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۳
٠٠:٠٠
نوشته ای دلی از من:«ati10057»
«من استعدادی ندارم»
«من بی احساسم»
«من قدردان نیستم»
«من از خودگذشتگی نمیکنم»
«من زیبا نیستم»
«من محبوب نیستم»
«من خوش صدا نیستم»
«من باهوش نیستم»
«من حتی نمیتونم بفهمم که چه چیزی هستم»
«من نمیدونم منه واقعی چه کسی عه»
«من نمیتونم خودم رو پیدا کنم»
«من چیز هایی رو دوست دارم که بقیه دوست ندارن»
«مردم باعث میشن من از علایقم خجالت بکشم»
«من بلد نیستم احساساتم رو بروز بدم»
با همه ی اینا...
منم انسانم و من فقط درونگرام، من فقط با جامعه مشکل دارم، من فقط میترسم، من فقط اضطراب دارم، من فقط بعضی وقتا نمیدونم چون میگم اگه جوابم اون چیزی که تو دوست نداری بشنوی باشه چی؟، اگه من آدم خوبی نباشم چی؟، من مطمئن نیستم میخوام چیکار کنم، من فقط قدرت تصمیم گیری ضعیفی دارم، من فقط دست و پا چلفتی ام چون بهم با دید ترحم نگاه میکنین، من قدردان هستم فقط گاهی نمیدونم شما ازم چی میخواین، من شل نیستم ماست نیستم اسلومویشن نیستم، فکر نمیکنم دارم توی یه فیلم بازی میکنم، فقط گاهی قبل انجام دادن و تصمیم گرفتن زیادی فکرم مشغول میشه، حواسم پرت میشه و شاید به چیزایی فکر میکنم که شما ازشون بی خبرین،
من نمیتوانم خودم را پیدا کنم، من نمیتوانم خودم را بیان کنم، گاهی شاید بدانم اما از نگاه های شما بر روی خودم هراس دارم پس سکوت میکنم و اجازه میدهم شما برایم تصمیمی بگیرید.
و در نهایت این من هستم و من،«من» هستم...
چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۳
٠٠:٠٠
نوشته ای دلی از من:«ati10057»
۲.۱k
۱۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.