وقتی میری تو هودیش …
رو مبل نشسته بودی و داشتی تلوزیون تماشا میکردی ، دیگه خسته شدی و نگاهتو به لینویی ک غرق در گوشیش بود دادی و لب زدی
+ یااا بسه دیگه خسته شدم از وقتی اومدی همش سرت تو گوشیته
_ وای ات اینو ببینین یارو کلن تعطیله « قهقه »
وقتی دیدی فایده نداره به سرت زد یکم شیطونی کنی تا بلکه بتونی توجهشو جلب کنی … سرتو وارد لباسش کردی و دستاتو دو کمرش حلقه کردی .. با تعجب لب زد
_ ات ؟ چیکار میکنی ؟
+ دوست پسرمو بغل کردم .. وقتی تو بهم اهمیت نمیدی مجبورم خودم دست به کار شم
_ عجب .. پس توجه میخای
+ اوهوم
سرتو از لباسش بیرون آورد و پرتت کرد رو مبل و روت خیمه زد
+ هی هی واستا یک اشتباهی شده .. ینی اشتباه فهمیدی .. اصن منظورم این توجه نبود
_ دیگه چه به اشتباه چه درست الان افتادی تو دام من بیبی گرل …
و بعله دیگه شب نماز خوندین ..😂
+ یااا بسه دیگه خسته شدم از وقتی اومدی همش سرت تو گوشیته
_ وای ات اینو ببینین یارو کلن تعطیله « قهقه »
وقتی دیدی فایده نداره به سرت زد یکم شیطونی کنی تا بلکه بتونی توجهشو جلب کنی … سرتو وارد لباسش کردی و دستاتو دو کمرش حلقه کردی .. با تعجب لب زد
_ ات ؟ چیکار میکنی ؟
+ دوست پسرمو بغل کردم .. وقتی تو بهم اهمیت نمیدی مجبورم خودم دست به کار شم
_ عجب .. پس توجه میخای
+ اوهوم
سرتو از لباسش بیرون آورد و پرتت کرد رو مبل و روت خیمه زد
+ هی هی واستا یک اشتباهی شده .. ینی اشتباه فهمیدی .. اصن منظورم این توجه نبود
_ دیگه چه به اشتباه چه درست الان افتادی تو دام من بیبی گرل …
و بعله دیگه شب نماز خوندین ..😂
۸.۸k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.