فیک کوک پارت ۱۰
⭕️های کیوتا عیدتون مبارک باشهههههه ببخشید به مدت طولانی نبودم .. حالا این رو بیخیال بریم سر داستان ⭕️
چانلی ویو
اون دختره احمق اینجا چیکار میکنه
همون لحظه که داشتم نگاش میکردم بهم دست تکون داد و منم یه لبخند ریز زدم
رفتم به سمت لیا و
لیا ویو
این که همون دختری که داشت برای چانلی خط و نشون میکشید وات د فا۰ک
نگاهم رو ازش گرفتم و دوباره به چانلی دادم وقتی چشم تو چشم شدیم یکم ترسید بیچاره نمیدونه چه بلایی قراره سرش بیارم اون از اینکه پولاش رو برای بقیه استفاده کنه متنفره حتی خودش /:
برای همین تا جایی میز جا داشت غذا سفارش دادم هیح هیح
# میگم .. من که قرار نیست پولشون رو بدم
+البته که نه خودم میدم تو هرچی دوست داری سفارش بده بخوریم بعدش میریم باشگاه چربی سوزی کنیم
# اوه .. که این طور … باشه راستی فردا بریم
+کجا
# باشگاه دیگه
+ نه فردا نمیتونم نظرت درمورد یک شنبه صبح چیه شرکت هم تعطیله
# باشه چقد خوب راستی میگم رفتی شرکت چجوری بود ؟ … کارمندانش ؟ .. رئیسش ؟ .. دوست پیدا کردی .. میگم تو شرکتتون پسر جذابی نیست که دنبال دوست دختر باشه ؟؟؟؟
+ یه لحظه جون به دهن بگیر .. اخه کی میاد تو رو بگیره شاسگول
# ایشش عوضیییی
+ اها تازه یادم افتاد من یه کاری دارم باید برم .. باییی
# چ..چی پس پول غذا ها چی
+ ( بوس میفرسته )
# هوفففف هوفففف هوففففف اخه من چیکار کردم چیزی هم که نمیگه عن خانوم ( انگشت وسط نشون میده )
+ ( متقابلا ) زیر لب یه دوست دارم کثافتی هم میگه
چانلی ویو
داشتم یکم غذا میخوندم که دیدم یکی جلوم نشست سرم رو که بلند کردم یه پسر بشدت کیوت دیدم
# چرا اینجا نشستی
*دوست دارم اینجا بشینم
# وایسا ببینم تو همون پسره تو باری
*درست حدس زدی بیبی گرل
# هوففف چیه نکنه میخوای بابت دیشب پول بگیری ازم
*اوه فسقلی تو خیلی کیوتی
# به من نگو کیوت
*کیوت
# من کیوت نیستم فقط یه بار دیگه بهم بگی کیوت خودم خفت میکنم ( نویسنده : من تو رو خفه میکنم دختره عنتر
چانلی : 😛😈 جرات نداری
نویسنده : الان جرات رو نشونت میدم
چانلی : بیخی برو سر داستانت تا نکردم تو گونی
نویسنده : &٪&@؟!! )
*اوخی کیوتی من دیگه میرم ولی قبلش شمارتو بده
# نمیدم
وقتی این رو بهش گفتم گوشیم رو ازم قاپید و شمارتو زد منم نمیتونستم جلوم اون همه آدم کاری کنم پس فقط اخم کردم وقتی کوشی رو بهم داد دیدم اسمش رو موچی بار سیو کرده میخواستم همونجا تیکه تیکش کنم ولی خب
جیمین ویو
داشتم از کافه میرفتم بیرون که چشمم به آسمان خورد بهش علامت دادم که بیاد بیرون بهم یه چشم قره رقت و اومد
*تو خسته نشدی
^از چی اپا ( غلیظ اپا رو گفت )
*تو نکبت .. من تو رو …
شرایط پارت بعد :
ᴸᴵᴷᴱ : 8
fᴼᴸᴸᴼᵂᴱᴿˢ: 170
چانلی ویو
اون دختره احمق اینجا چیکار میکنه
همون لحظه که داشتم نگاش میکردم بهم دست تکون داد و منم یه لبخند ریز زدم
رفتم به سمت لیا و
لیا ویو
این که همون دختری که داشت برای چانلی خط و نشون میکشید وات د فا۰ک
نگاهم رو ازش گرفتم و دوباره به چانلی دادم وقتی چشم تو چشم شدیم یکم ترسید بیچاره نمیدونه چه بلایی قراره سرش بیارم اون از اینکه پولاش رو برای بقیه استفاده کنه متنفره حتی خودش /:
برای همین تا جایی میز جا داشت غذا سفارش دادم هیح هیح
# میگم .. من که قرار نیست پولشون رو بدم
+البته که نه خودم میدم تو هرچی دوست داری سفارش بده بخوریم بعدش میریم باشگاه چربی سوزی کنیم
# اوه .. که این طور … باشه راستی فردا بریم
+کجا
# باشگاه دیگه
+ نه فردا نمیتونم نظرت درمورد یک شنبه صبح چیه شرکت هم تعطیله
# باشه چقد خوب راستی میگم رفتی شرکت چجوری بود ؟ … کارمندانش ؟ .. رئیسش ؟ .. دوست پیدا کردی .. میگم تو شرکتتون پسر جذابی نیست که دنبال دوست دختر باشه ؟؟؟؟
+ یه لحظه جون به دهن بگیر .. اخه کی میاد تو رو بگیره شاسگول
# ایشش عوضیییی
+ اها تازه یادم افتاد من یه کاری دارم باید برم .. باییی
# چ..چی پس پول غذا ها چی
+ ( بوس میفرسته )
# هوفففف هوفففف هوففففف اخه من چیکار کردم چیزی هم که نمیگه عن خانوم ( انگشت وسط نشون میده )
+ ( متقابلا ) زیر لب یه دوست دارم کثافتی هم میگه
چانلی ویو
داشتم یکم غذا میخوندم که دیدم یکی جلوم نشست سرم رو که بلند کردم یه پسر بشدت کیوت دیدم
# چرا اینجا نشستی
*دوست دارم اینجا بشینم
# وایسا ببینم تو همون پسره تو باری
*درست حدس زدی بیبی گرل
# هوففف چیه نکنه میخوای بابت دیشب پول بگیری ازم
*اوه فسقلی تو خیلی کیوتی
# به من نگو کیوت
*کیوت
# من کیوت نیستم فقط یه بار دیگه بهم بگی کیوت خودم خفت میکنم ( نویسنده : من تو رو خفه میکنم دختره عنتر
چانلی : 😛😈 جرات نداری
نویسنده : الان جرات رو نشونت میدم
چانلی : بیخی برو سر داستانت تا نکردم تو گونی
نویسنده : &٪&@؟!! )
*اوخی کیوتی من دیگه میرم ولی قبلش شمارتو بده
# نمیدم
وقتی این رو بهش گفتم گوشیم رو ازم قاپید و شمارتو زد منم نمیتونستم جلوم اون همه آدم کاری کنم پس فقط اخم کردم وقتی کوشی رو بهم داد دیدم اسمش رو موچی بار سیو کرده میخواستم همونجا تیکه تیکش کنم ولی خب
جیمین ویو
داشتم از کافه میرفتم بیرون که چشمم به آسمان خورد بهش علامت دادم که بیاد بیرون بهم یه چشم قره رقت و اومد
*تو خسته نشدی
^از چی اپا ( غلیظ اپا رو گفت )
*تو نکبت .. من تو رو …
شرایط پارت بعد :
ᴸᴵᴷᴱ : 8
fᴼᴸᴸᴼᵂᴱᴿˢ: 170
۲۲.۸k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.