"پروانه خونی من"
"پروانه خونی من"
پارت 67
ویو ا/ت
ا/ت: الان باید چیکار کنیم؟*بغض*
کوک: میریم به پدر و مادر میگیم
ا/ت: اگر بگیم فکر میکنن که بچه مال کسه دیگست*بغض*
کوک: نخیرم*رفت ا/تو بغل کرد*
ا/ت: جونگکوک
کوک: جونم؟
ا/ت: یعنی الان م.من مادر دارم میشم*بغض ذوقی😂*
کوک: اوهوم.منم دارم پدر میشم
ا/ت: میشه به کسی نگیم که من حامله ام فعلا؟
کوک: به پدر و مادر که باید بگیم نمیشه که
ا/ت: جونگکوک اخه...
کوک: اخه چی؟
ا/ت: دوست ندارم فکر کنن من هرزه ام*اروم*
کوک: کسی چنین فکر نمیکنه*سرد*
ا/ت: باشه*بغض*
کوک: پس بهشون میگیم.باشه؟
ا/ت: باشه*بغض*
جونگکوک رفت پایین و گفت که پدر و مادر بیان بالا تا باهم هر دوتامون بهشون بگیم.از اینکه دارم مادر میشم خیلی خوشحالم اما میترسیدم که فکر کنن که این بچه ی یکی دیگست امیدوارم چنین اتفاقی نیافتــ...
کوک: مادر پدر میخواهیم یچیزی رو بهتون بگیم
م/کوک: چی پسرم؟*لبخند*
کوک: ا/ت حاملست*اروم*
م/کوک: چی؟
پ/کوک: یعنی چی؟
م/کوک: خب معلومه دیگه بچه مال جونگکوک نیست
تعجب کردم.چی میگه مادر.
ا/ت: مادر این بچه ی جونگکوک عه*ترسیده*
پ/کوک: اگر بچه مال جونگکوک عه پس چرا تو ترسیدی؟*اخم*
کوک: اون ترسیده چون میترسید که شماها حرفشو باور نکنین و نکردین
م/کوک: باشه تو راست میگی
پ/کوک: تو فکر می کنی که ا/ت راست میگه؟
کوک: بله چون بچه ی منه*جدی*
پ/کوک: مطمئنی جونگکوک؟
کوک: بله پدر
پ/کوک: ا/ت
ا/ت: بله؟
ادامه دارد...
پارت 67
ویو ا/ت
ا/ت: الان باید چیکار کنیم؟*بغض*
کوک: میریم به پدر و مادر میگیم
ا/ت: اگر بگیم فکر میکنن که بچه مال کسه دیگست*بغض*
کوک: نخیرم*رفت ا/تو بغل کرد*
ا/ت: جونگکوک
کوک: جونم؟
ا/ت: یعنی الان م.من مادر دارم میشم*بغض ذوقی😂*
کوک: اوهوم.منم دارم پدر میشم
ا/ت: میشه به کسی نگیم که من حامله ام فعلا؟
کوک: به پدر و مادر که باید بگیم نمیشه که
ا/ت: جونگکوک اخه...
کوک: اخه چی؟
ا/ت: دوست ندارم فکر کنن من هرزه ام*اروم*
کوک: کسی چنین فکر نمیکنه*سرد*
ا/ت: باشه*بغض*
کوک: پس بهشون میگیم.باشه؟
ا/ت: باشه*بغض*
جونگکوک رفت پایین و گفت که پدر و مادر بیان بالا تا باهم هر دوتامون بهشون بگیم.از اینکه دارم مادر میشم خیلی خوشحالم اما میترسیدم که فکر کنن که این بچه ی یکی دیگست امیدوارم چنین اتفاقی نیافتــ...
کوک: مادر پدر میخواهیم یچیزی رو بهتون بگیم
م/کوک: چی پسرم؟*لبخند*
کوک: ا/ت حاملست*اروم*
م/کوک: چی؟
پ/کوک: یعنی چی؟
م/کوک: خب معلومه دیگه بچه مال جونگکوک نیست
تعجب کردم.چی میگه مادر.
ا/ت: مادر این بچه ی جونگکوک عه*ترسیده*
پ/کوک: اگر بچه مال جونگکوک عه پس چرا تو ترسیدی؟*اخم*
کوک: اون ترسیده چون میترسید که شماها حرفشو باور نکنین و نکردین
م/کوک: باشه تو راست میگی
پ/کوک: تو فکر می کنی که ا/ت راست میگه؟
کوک: بله چون بچه ی منه*جدی*
پ/کوک: مطمئنی جونگکوک؟
کوک: بله پدر
پ/کوک: ا/ت
ا/ت: بله؟
ادامه دارد...
۳.۳k
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.