الـمـاسـ سـیـاهـ و سـفـیـد پـارتـ¹⁴🤍🖤
الـمـاسـ سـیـاهـ و سـفـیـد پـارتـ¹⁴🤍🖤
یونا. تروخدا تنهام نزارید نروووو ولم کن هو نهههههههههههه ازتون متنفرممممممممم"با داد"
جین.آیگو این آخرین خداخافظی نیست
یونا. نرو منو نجات بده
اعضا رفتن و کم کم مین هو یونا رو ولش کرد
یونا جونی براش نمونده بود انقدر تقلا کرده بود مین هو برآید استایل بلندش کرد و گذاشت رو تختش و رفت یونا گوشه ی ملافه رو گرفت و شروع به گریه کردن کرد
یونا. من باید خودمو نجات بدم "اشکاشو پاک کرد"
دینگگگ
یونا. دیدم گوشیم زنگ می خوره ناشناسه
یونا. الو بفرمایید
اون. سلام من با خانم لی یونا صحبت میکنم؟
یونا. بله شما؟ به جا نیاوردم
اون. من یه دوستم
یونا. کارتون چیه شما کی هستید الو الو
قط کرد
یونا. باز مثل هر شب سو چان ده مست اومد تصمیم گرفتم که اونو بکشم با اسلحه خودش
سو جان ده. هرزه امروز بدون اجازه مهمون آوردی بس باید تنبیه بشی
یونا. اول تو تنبیه شو
یونا اسلحه شو برداشت و می خواست شلیک کنه ولی می ترسید و با خود زمزمه کرد. یونا تو می تونی بخاطر کوک
یونا. این برای اینکه کوک و ازم گرفتی این برای اینکه عشقو تجربه نکردم و دختر بودنمو ازم گرفتی
اینم بخاطر هرشب تجاوزت و کتک زدنت
اسلحه رو همونجا انداختم و دویدم خداروشکر نگهبانی نبود جز مین هو
مین هو. یونا چرا سر و صورتت خونیه
یونا. هق هق هق من هق من
مین هو. بگو دیگه یونا
یونا. من سو چان ده رو کشتم"با گریه"
مین هو. واییی بیا بهتره بریم خونه من یه مدت اونجا بمون
یونا. تروخدا تنهام نزارید نروووو ولم کن هو نهههههههههههه ازتون متنفرممممممممم"با داد"
جین.آیگو این آخرین خداخافظی نیست
یونا. نرو منو نجات بده
اعضا رفتن و کم کم مین هو یونا رو ولش کرد
یونا جونی براش نمونده بود انقدر تقلا کرده بود مین هو برآید استایل بلندش کرد و گذاشت رو تختش و رفت یونا گوشه ی ملافه رو گرفت و شروع به گریه کردن کرد
یونا. من باید خودمو نجات بدم "اشکاشو پاک کرد"
دینگگگ
یونا. دیدم گوشیم زنگ می خوره ناشناسه
یونا. الو بفرمایید
اون. سلام من با خانم لی یونا صحبت میکنم؟
یونا. بله شما؟ به جا نیاوردم
اون. من یه دوستم
یونا. کارتون چیه شما کی هستید الو الو
قط کرد
یونا. باز مثل هر شب سو چان ده مست اومد تصمیم گرفتم که اونو بکشم با اسلحه خودش
سو جان ده. هرزه امروز بدون اجازه مهمون آوردی بس باید تنبیه بشی
یونا. اول تو تنبیه شو
یونا اسلحه شو برداشت و می خواست شلیک کنه ولی می ترسید و با خود زمزمه کرد. یونا تو می تونی بخاطر کوک
یونا. این برای اینکه کوک و ازم گرفتی این برای اینکه عشقو تجربه نکردم و دختر بودنمو ازم گرفتی
اینم بخاطر هرشب تجاوزت و کتک زدنت
اسلحه رو همونجا انداختم و دویدم خداروشکر نگهبانی نبود جز مین هو
مین هو. یونا چرا سر و صورتت خونیه
یونا. هق هق هق من هق من
مین هو. بگو دیگه یونا
یونا. من سو چان ده رو کشتم"با گریه"
مین هو. واییی بیا بهتره بریم خونه من یه مدت اونجا بمون
۱۹.۴k
۱۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.