پارت ۲۰
پارت ۲۰
تهیون : چیزی شده ؟
سوبین : هوم ، فکرکنم قراره حسابی با بابا دعوا کنم
تهیون : چطور مگه ؟
سوبین : دیگه نمیخوام وارث شرکتش باشم ، میخوام رویای خودم رو ادامه بدم
تهیون : نقاشی ؟
سوبین : هوم
تهیون : چرا یهویی همچین تصمیمیگرفتی ؟
سوبین : حق با اون پسره ، من دارم جوری زندگی میکنمکه بابامیخواد ... نه خودم
تهیون : حدس میزدم به خاطر اون باشه ... امشب اتفاقی بینتون افتاد ؟
سوبین آروم خندید و بعد از برگشتن سمت تهیون جواب داد :
سوبین : باورت میشه امشب به جای اینکه با هم رابطه داشته باشیم نشستیم توی اتاق و حرف زدیم ؟
تهیون : آدم جالبی به نظر میرسه
سوبین : چطور مگه ؟
تهیو ن : کسیکه بتونه اینجوری تو رو تحتکنترل خودش بگیره خیلی آدم خاصیه ..
سوبین به خیابون نورانیه رو به روش خیره شد و بعد از اینکه لبخند محوی زد زیر لب زمزمه کرد :
سوبین : آدم خاص ...
دوباره برگشت سمت تهیون و پرسید :
سوبین : اون پسره داداشش بود ؟
تهیون : نه مثل اینکه توی دوران دبیرستان با یونجون آشنا میشه تازه
سوبین : واقعا ؟ ... معلومه که کلی بهم وابسته ن
تهیون : با هم زندگی میکنن
سوبین : یعنی هیچکدوم خانواده ندارن ؟
تهیون : چرا بومگیوشی داره ولی بازم چون یونجون شی تنهاستکنار اون زندگی میکنه
سوبین : بومگیو همون پسرست
تهیون : چیزی شده ؟
سوبین : هوم ، فکرکنم قراره حسابی با بابا دعوا کنم
تهیون : چطور مگه ؟
سوبین : دیگه نمیخوام وارث شرکتش باشم ، میخوام رویای خودم رو ادامه بدم
تهیون : نقاشی ؟
سوبین : هوم
تهیون : چرا یهویی همچین تصمیمیگرفتی ؟
سوبین : حق با اون پسره ، من دارم جوری زندگی میکنمکه بابامیخواد ... نه خودم
تهیون : حدس میزدم به خاطر اون باشه ... امشب اتفاقی بینتون افتاد ؟
سوبین آروم خندید و بعد از برگشتن سمت تهیون جواب داد :
سوبین : باورت میشه امشب به جای اینکه با هم رابطه داشته باشیم نشستیم توی اتاق و حرف زدیم ؟
تهیون : آدم جالبی به نظر میرسه
سوبین : چطور مگه ؟
تهیو ن : کسیکه بتونه اینجوری تو رو تحتکنترل خودش بگیره خیلی آدم خاصیه ..
سوبین به خیابون نورانیه رو به روش خیره شد و بعد از اینکه لبخند محوی زد زیر لب زمزمه کرد :
سوبین : آدم خاص ...
دوباره برگشت سمت تهیون و پرسید :
سوبین : اون پسره داداشش بود ؟
تهیون : نه مثل اینکه توی دوران دبیرستان با یونجون آشنا میشه تازه
سوبین : واقعا ؟ ... معلومه که کلی بهم وابسته ن
تهیون : با هم زندگی میکنن
سوبین : یعنی هیچکدوم خانواده ندارن ؟
تهیون : چرا بومگیوشی داره ولی بازم چون یونجون شی تنهاستکنار اون زندگی میکنه
سوبین : بومگیو همون پسرست
۴.۰k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.