✞رمان انتقام✞ پارت 13
•انتقام
ارسلان: نزدیکم شد و با صدایی ک سعی میکرد جدی نشون بده سلام کرد...
دیانا: سلام ...ارسلان کاشی؟
ارسلان: بله خودم هستم خوشبختم از آشنایتون...
امیر: عه فک کنم این دختره اتوسام اومده دنبالمون میگرده تا شما حرف بزنید من برم دنبالش
ارسلان: باش زود بیا...خب بشین اینجا...
دیانا: خب نوع ویدیو ها اسلو هست درسته؟
ارسلان: اره اسلو چند تا دیگه از بچهام هستن ک فک کنم تعدادمون زیاد بشه فردا هم میخوایم شروع کنیم کارمونو اگه مشکلی ندارین...
دیانا: نه اشکالی نداره فقط فردا میتونم یکی از دوستامم بیارم؟
ارسلان: هر جور راحتی
آتوسا: سلامم
ارسلان: سلام خوبین؟
امیر: عه اتوسا هستن ایشون اتوسا ایشونم ارسلانن
دیانا: منم دیانام...
اتوسا: خیلی خوشبختم...خب هوا خیلی سرده بریم ی کافه ای چیزی بشینیم حرف بزنیم؟..
دیانا: اره منم نظرمه
_
•فردا•
دیانا: با خودم ی تیپ خفن زدم
و دوستمم میخواستم ببرم
اسمش مهدیه بود اونم ویدیو میگرف
و فک کنم حدود ۲۰k فالور داشت
این پسره ارسلان خیلی مهربون بود باهام
یعنی پسری بود ک هر کس دیگه ای جای من بود جذبش میشد
حرکت کردیم سمت لوکیشن.... دریاچه چیتگر بود
دیانا: با مهدیه حرکت کردیم سمت دریاچه اتوسا خیلی ادم خون گرمی بود زود با هم صمیمی شدیم
با هم ۲ یا ۳ تا ویدیو گرفتیم خوب در نیومد....
مهدیه: ارسلان میشه ی ویدیو بگیریم؟
ارسلان: چجوریه ویدیو؟
مهدیه: دیانا بیا ...ببینین بچها دیانا اونور دیوار میره و منو ارسلانم داریم دعوا میکنیم مثلا اینور دیوار
دیانا ضربه میزنه به دیوار من میوفتم تو بغل ارسلان...
ارسلان: ن ب نظرم ایده خوبی نیس
مهدیه: لطفا
امیر: نزدیک گوش اتوسا شدم و...فک کنم از ارسلان خوشش اومده این مهدیه...
اتوسا: نمیبینی دیانا اعصبیه ولی به خاطر رفاقتشون قبول کرده...
امیر: این ارسلان چی داره ک من ندارم همه دخترا جذبش میشن.....
ارسلان: نزدیکم شد و با صدایی ک سعی میکرد جدی نشون بده سلام کرد...
دیانا: سلام ...ارسلان کاشی؟
ارسلان: بله خودم هستم خوشبختم از آشنایتون...
امیر: عه فک کنم این دختره اتوسام اومده دنبالمون میگرده تا شما حرف بزنید من برم دنبالش
ارسلان: باش زود بیا...خب بشین اینجا...
دیانا: خب نوع ویدیو ها اسلو هست درسته؟
ارسلان: اره اسلو چند تا دیگه از بچهام هستن ک فک کنم تعدادمون زیاد بشه فردا هم میخوایم شروع کنیم کارمونو اگه مشکلی ندارین...
دیانا: نه اشکالی نداره فقط فردا میتونم یکی از دوستامم بیارم؟
ارسلان: هر جور راحتی
آتوسا: سلامم
ارسلان: سلام خوبین؟
امیر: عه اتوسا هستن ایشون اتوسا ایشونم ارسلانن
دیانا: منم دیانام...
اتوسا: خیلی خوشبختم...خب هوا خیلی سرده بریم ی کافه ای چیزی بشینیم حرف بزنیم؟..
دیانا: اره منم نظرمه
_
•فردا•
دیانا: با خودم ی تیپ خفن زدم
و دوستمم میخواستم ببرم
اسمش مهدیه بود اونم ویدیو میگرف
و فک کنم حدود ۲۰k فالور داشت
این پسره ارسلان خیلی مهربون بود باهام
یعنی پسری بود ک هر کس دیگه ای جای من بود جذبش میشد
حرکت کردیم سمت لوکیشن.... دریاچه چیتگر بود
دیانا: با مهدیه حرکت کردیم سمت دریاچه اتوسا خیلی ادم خون گرمی بود زود با هم صمیمی شدیم
با هم ۲ یا ۳ تا ویدیو گرفتیم خوب در نیومد....
مهدیه: ارسلان میشه ی ویدیو بگیریم؟
ارسلان: چجوریه ویدیو؟
مهدیه: دیانا بیا ...ببینین بچها دیانا اونور دیوار میره و منو ارسلانم داریم دعوا میکنیم مثلا اینور دیوار
دیانا ضربه میزنه به دیوار من میوفتم تو بغل ارسلان...
ارسلان: ن ب نظرم ایده خوبی نیس
مهدیه: لطفا
امیر: نزدیک گوش اتوسا شدم و...فک کنم از ارسلان خوشش اومده این مهدیه...
اتوسا: نمیبینی دیانا اعصبیه ولی به خاطر رفاقتشون قبول کرده...
امیر: این ارسلان چی داره ک من ندارم همه دخترا جذبش میشن.....
۴۳.۴k
۱۱ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.