اکست ولت نمی کنه

ته بزور دست ات رو گرفت و کشوند بیرون
رفتن ماشین
ات . ته نمیفهمی دوست ندارم دیگع
ته . برام مهم نیست مهم منم که دوست دارم
ات. تهیونگ ازت متنفرم با داد
ته . ات واقعا ازم متنفری
ات. ارع انقدری که نمی تونم توصیفش کنم
ته. باشه پس برو
ات. چی
ته . برو ولی اگه پیدات کردم دیگع تا ابد پیشم می مونی
ات پیاده میشه و از ژاپن میرع تو کانادا زندگی میکنه
۲ سال بعد
اینجا واقعا خیلی خوبه معنیه زندگی رو تازه فهمیدم
جولیا به ات زنگ زد
جولیا . ات هق ات ترو خدا برگرد
ات . چی چی داری میگی جولیا چرا باید برگردم کره
جولیا . اون تهیونگ عوضی مامان و باباتو دارع شکنجه میده (جولیا از بچهگی مامان وباباش مرده بودن و پیش ات زنگی می کرد برای همین مامان بابای ات رو مثل مامان بابای خودش میدونست)
ات . چی وایسا به پلیس زنگ بزنم
جولیا . نه زنگ نزن اونا از ته میترسن ته بعد رفتنت امدم دیگعی شدع تروخدا برگرد ات هق
ات . باشه باشه گریه نکن
جولیا . باشه سریع بیا باشه
ات . باشه