part 8
جونگکوک: ا.ت باورم نمیشه دادم بابا میشم
کوک داد زد دارم بابا میشم پس هرچقدر خواستید غدا سفارش بدین چون امشب مهمون من هستید
ا.ت : کوک آروم باش زشته
جونگکوک: چی چیو زشته دارم بابا میشم میفهمی به ارزوم رسیدم عشقم ممنونم ازت
ا.ت: خواهش میکنم البته نصف کارو شما انجام دادید
جونگکوک: کی بریم واسه خرید
ا.ت: صبر داشته باش هنوز زوده تازه دو هفته شه
جونگکوک: اخ قربونش بشم
ا.ت: کوک واقعا که باهات قهرم
جونگکوک: چی شده مگه چرا قهری چکار کردم
ا.ت: چکار کردی ؟؟ تو بچه تو از مت بیشتر دوست داری
جونگکوک: عشقم این چه حرفیه من دوتاتونه به یه اندازه دوست دارم
ا.ت: نوچ نمیشه باید منو بیشتر دوست داشته باشی
جونگکوک: باشه عشقم تورو بیشتر از همه توی دنیا دوست دارم
ا.ت: آفرین پسر خوب راستی کیک خریدی
جونگکوک: نه توی راه خونه میخرم
ا.ت: باشه بیا زود شام مون رو بخوریم خیلی گشنمه
جونگکوک: منم بخوریم بعد بریم خونه کارت دارم
ا.ت: چکار
جونگکوک: رسیدم بهت میگم
ا.ت: با این که کنجکاوم ولی باشه
ا.ت و جونگکوک بعد از خوردن شام به سمت خونه راه افتادن
ا.ت: کوک نگا کن اون شیرینی فروشیه برو یه کیک کوچولو بخر
جونگکوک: چشم تو نمیای
ا.ت: نه تو برو
جونگکوک رفت کیک خرید ( عکس رو بزارم ¿¿)
ا.ت: میشه ببینم چه چجوریه
جونگکوک: نه رسیدم بعد ببین
ا.ت: باشه😒
بعد از گذشت ۲۰ مین به خونه رسدین
ا.ت: جونگکوک منم برم لباس هامو عوض کنم بعد بیام
جونگکوک: باشه
ویو ا.ت
گوشی مو چک کردم هیچ کس پیام نداده بود
لباس هامو با یه لباس خونگی عوض کردنم و ارایشم رو پاک کردم از اتاق اومدم بیرون
ا.ت: وای کوک کیک چه خشگله
جونگکوک: مثل نی نی مون
ا.ت: اصلا باهات قهرم
جونگکوک: شوخی کردم مثل تو
ا.ت: نوچ نمی........
ویو ا.ت: هنوز حرفم تمام نشده بود یه چیز نرم روی لبام حس کروم لب های کوک بود دوست نداشتم همراهیش کنم با یه گاز کوچک متوجه شدم که مجبورم همراهی کنم بعد از سه مین کوک با کم اوردن نفس ازم جدا شد
جونگکوک: الان اشتی
ا.ت: اممم اره
جونگکوک: بیا شمع کیک رو فوت کنیم
هردو کیک رو فوت کردن
جونگکوک: چه آرزوی کردی
ا.ت: شب قبل از خواب بهت میگم تو چه آرزوی کردی
جونگکوک؛ ارزو کردم سال دیگه همراه بچمون سومین سالگرد ازدواجمون رو جشن بگیریم
.
.
.
.
خب اینم پارت بعد نظرتون رو بهم بگید بنظرتون ا.ت : چه ارزو ای کرد
کوک داد زد دارم بابا میشم پس هرچقدر خواستید غدا سفارش بدین چون امشب مهمون من هستید
ا.ت : کوک آروم باش زشته
جونگکوک: چی چیو زشته دارم بابا میشم میفهمی به ارزوم رسیدم عشقم ممنونم ازت
ا.ت: خواهش میکنم البته نصف کارو شما انجام دادید
جونگکوک: کی بریم واسه خرید
ا.ت: صبر داشته باش هنوز زوده تازه دو هفته شه
جونگکوک: اخ قربونش بشم
ا.ت: کوک واقعا که باهات قهرم
جونگکوک: چی شده مگه چرا قهری چکار کردم
ا.ت: چکار کردی ؟؟ تو بچه تو از مت بیشتر دوست داری
جونگکوک: عشقم این چه حرفیه من دوتاتونه به یه اندازه دوست دارم
ا.ت: نوچ نمیشه باید منو بیشتر دوست داشته باشی
جونگکوک: باشه عشقم تورو بیشتر از همه توی دنیا دوست دارم
ا.ت: آفرین پسر خوب راستی کیک خریدی
جونگکوک: نه توی راه خونه میخرم
ا.ت: باشه بیا زود شام مون رو بخوریم خیلی گشنمه
جونگکوک: منم بخوریم بعد بریم خونه کارت دارم
ا.ت: چکار
جونگکوک: رسیدم بهت میگم
ا.ت: با این که کنجکاوم ولی باشه
ا.ت و جونگکوک بعد از خوردن شام به سمت خونه راه افتادن
ا.ت: کوک نگا کن اون شیرینی فروشیه برو یه کیک کوچولو بخر
جونگکوک: چشم تو نمیای
ا.ت: نه تو برو
جونگکوک رفت کیک خرید ( عکس رو بزارم ¿¿)
ا.ت: میشه ببینم چه چجوریه
جونگکوک: نه رسیدم بعد ببین
ا.ت: باشه😒
بعد از گذشت ۲۰ مین به خونه رسدین
ا.ت: جونگکوک منم برم لباس هامو عوض کنم بعد بیام
جونگکوک: باشه
ویو ا.ت
گوشی مو چک کردم هیچ کس پیام نداده بود
لباس هامو با یه لباس خونگی عوض کردنم و ارایشم رو پاک کردم از اتاق اومدم بیرون
ا.ت: وای کوک کیک چه خشگله
جونگکوک: مثل نی نی مون
ا.ت: اصلا باهات قهرم
جونگکوک: شوخی کردم مثل تو
ا.ت: نوچ نمی........
ویو ا.ت: هنوز حرفم تمام نشده بود یه چیز نرم روی لبام حس کروم لب های کوک بود دوست نداشتم همراهیش کنم با یه گاز کوچک متوجه شدم که مجبورم همراهی کنم بعد از سه مین کوک با کم اوردن نفس ازم جدا شد
جونگکوک: الان اشتی
ا.ت: اممم اره
جونگکوک: بیا شمع کیک رو فوت کنیم
هردو کیک رو فوت کردن
جونگکوک: چه آرزوی کردی
ا.ت: شب قبل از خواب بهت میگم تو چه آرزوی کردی
جونگکوک؛ ارزو کردم سال دیگه همراه بچمون سومین سالگرد ازدواجمون رو جشن بگیریم
.
.
.
.
خب اینم پارت بعد نظرتون رو بهم بگید بنظرتون ا.ت : چه ارزو ای کرد
۵.۳k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.