پارت ۱۸
پارت ۱۸
کوک:وقتی رسیدم بیمارستان سریع پیاده دم و بغلش کروم.........کمکککک
دکتر:چیشده.......عهه اینکه خانم کاترین هستن....
کوک: بله
دکتر: چشون شده
کوک: نمیدونم گفت تو گلوش مزه خون میاد من گفتم شاید چیزی شده.......
دکتر : ببرینش اوژانس
کوک: اوففف...خدایا چیزیش نشه لطفا.........
نیم ساعت بعد*
دکتر: اقای....
جئون: جئون هستم
دکتر: شما چ نسبتی باهاشون دارید؟؟
جونگ کوک: امم....خب...نامزدشم
دکتر: اوهه...خب کاتین خانم خوبن....فقط زخمش گعدشون باز شده بود.....و کمی خونریزی کرده بود.......
کوک:اوفف خدارشکر......میتونم ببینمش؟؟؟
دکتر: بله حتم....فقط زیاد خستشون نکنید....
کوک: چشم
رفتم داخل دیدم خوابیده.....چقدر جذابه......دوست دارم مدت ها بهش نگاه کنم.........
کاتربن: احساس سنگینس نگاه کسی و رو خودم حس کردم و چشامو باز کردم....دیدم کوکه........
کوک: کاترین؟؟خوبی؟؟
کاترین:(با صدای گ فته) ار..ه....چرا صدام در.....نمیا..د..
کوک: بخاطر جسغایی که اونجا کشیدی
کاتدین: با گفتن حرفش از خجالت سرخ شدم....معمولا خجالت نمیکشیدم اما این دفعه فرق داشت.....به مامانم که نگفتی
کوک: نا ولی میگم....
کاتیرن: نه نه لطفا نگو...اخ.....ببین مامانم ام پوست تو رو ام پوست منو میکنه....
کوک:وقتی رسیدم بیمارستان سریع پیاده دم و بغلش کروم.........کمکککک
دکتر:چیشده.......عهه اینکه خانم کاترین هستن....
کوک: بله
دکتر: چشون شده
کوک: نمیدونم گفت تو گلوش مزه خون میاد من گفتم شاید چیزی شده.......
دکتر : ببرینش اوژانس
کوک: اوففف...خدایا چیزیش نشه لطفا.........
نیم ساعت بعد*
دکتر: اقای....
جئون: جئون هستم
دکتر: شما چ نسبتی باهاشون دارید؟؟
جونگ کوک: امم....خب...نامزدشم
دکتر: اوهه...خب کاتین خانم خوبن....فقط زخمش گعدشون باز شده بود.....و کمی خونریزی کرده بود.......
کوک:اوفف خدارشکر......میتونم ببینمش؟؟؟
دکتر: بله حتم....فقط زیاد خستشون نکنید....
کوک: چشم
رفتم داخل دیدم خوابیده.....چقدر جذابه......دوست دارم مدت ها بهش نگاه کنم.........
کاتربن: احساس سنگینس نگاه کسی و رو خودم حس کردم و چشامو باز کردم....دیدم کوکه........
کوک: کاترین؟؟خوبی؟؟
کاترین:(با صدای گ فته) ار..ه....چرا صدام در.....نمیا..د..
کوک: بخاطر جسغایی که اونجا کشیدی
کاتدین: با گفتن حرفش از خجالت سرخ شدم....معمولا خجالت نمیکشیدم اما این دفعه فرق داشت.....به مامانم که نگفتی
کوک: نا ولی میگم....
کاتیرن: نه نه لطفا نگو...اخ.....ببین مامانم ام پوست تو رو ام پوست منو میکنه....
۸.۸k
۰۱ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.