سناریتو
(وقتی توی دعوا بهت میگن کاش قلبت واسه همیشه از کار بیوفته و وقتی رفتن بیرون ارزوشون به حقیقت تبدیل شده و تو مردی و.....)
لینو :بعد از خبر فوتت افسردگی گرفت اما تسلیم نشد به تلاش ادامه داد و به گفته تو حتی اگر تو هم مرده باشی اون باید به تلاش ادامه بده حتا بدون تو اون به تو قول داد.
سونگمین :خیلی تلاش کرد اینکه خودشو خوشحال خودشو نشون بده حالشو بد میکرد رو به سنگ قبرت نشست و گفت
چانگبین :روز خوبی بود عزیزم و خیلی توی کمپانی مراعات کردن و همیشه مراقبم هستن اونجا خوب غذا میخوری یاا باید خوش غذا باشی منم امروز غذای مورد علاقمو خوردم
با اینکه همش دروغ بود ولی دیگه مهم نبود اون فقط میخواستم روحت در آرامش باشه
بنگ چان :بلاخره ترس از دست دادنش تموم شد جونگین
جونگین با چشمای پر از بغض بهش نگاه کرد همه بغض بدی داشتن بنگ چان لبخند تلخی روی لباش نقش بست و در آخر گفت
بنگ چان :من از دستش دادم هق اون رفت هق هق هق
فیلیکس :خیلی ناراحت و افسرده شده بودی درد بدی روی دوشش بود ولی در هر شرایط تا آخرین لحظه ی زندگیش مراقب خودش و استی بود و قول داد دیگه شما گلا رو از دست نده
هیونجین :بعد از اون اتفاق وحشتناک دیگه اصلا یک خواب درست و حسابی نداشت و تا آخرین لحظه ی عمرش طلب بخشش کرد تا روحت در آرامش باشه
جونگین :خیلی ناراحت شد اما به کمک هیونگاش دوباره برگشت به روال سابق البته با حسرت از دست دادن تو به زندگی کردن ادامه داد
جیسونگ :خیلی ناراحت شد ولی نا امید نشد و به تلاش ادامه داد
تابع قوانین جمهوری اسلامی تابع قوانین جمهوری اسلامی
لینو :بعد از خبر فوتت افسردگی گرفت اما تسلیم نشد به تلاش ادامه داد و به گفته تو حتی اگر تو هم مرده باشی اون باید به تلاش ادامه بده حتا بدون تو اون به تو قول داد.
سونگمین :خیلی تلاش کرد اینکه خودشو خوشحال خودشو نشون بده حالشو بد میکرد رو به سنگ قبرت نشست و گفت
چانگبین :روز خوبی بود عزیزم و خیلی توی کمپانی مراعات کردن و همیشه مراقبم هستن اونجا خوب غذا میخوری یاا باید خوش غذا باشی منم امروز غذای مورد علاقمو خوردم
با اینکه همش دروغ بود ولی دیگه مهم نبود اون فقط میخواستم روحت در آرامش باشه
بنگ چان :بلاخره ترس از دست دادنش تموم شد جونگین
جونگین با چشمای پر از بغض بهش نگاه کرد همه بغض بدی داشتن بنگ چان لبخند تلخی روی لباش نقش بست و در آخر گفت
بنگ چان :من از دستش دادم هق اون رفت هق هق هق
فیلیکس :خیلی ناراحت و افسرده شده بودی درد بدی روی دوشش بود ولی در هر شرایط تا آخرین لحظه ی زندگیش مراقب خودش و استی بود و قول داد دیگه شما گلا رو از دست نده
هیونجین :بعد از اون اتفاق وحشتناک دیگه اصلا یک خواب درست و حسابی نداشت و تا آخرین لحظه ی عمرش طلب بخشش کرد تا روحت در آرامش باشه
جونگین :خیلی ناراحت شد اما به کمک هیونگاش دوباره برگشت به روال سابق البته با حسرت از دست دادن تو به زندگی کردن ادامه داد
جیسونگ :خیلی ناراحت شد ولی نا امید نشد و به تلاش ادامه داد
تابع قوانین جمهوری اسلامی تابع قوانین جمهوری اسلامی
۷.۹k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.