داستان از اون جایی شرو شد ک....
داستان از اون جایی شرو شد ک....
من همیشه عاشقت خاهم موند...
مثل خورشیدی ک خودشو و نور شو فدای ماه میکنه ک...
بدرخشه...
ولی حتی با اینکه اون ماهو نمیبینه...
با اون فاصلع طولانیش...
ولی بازم خورشید عاشقشه حتی اگ...
ماه عاشق زمین باشه...
ایا این عمل انصاف است برای...
خورشید...
نیس ولی...
بخاطر عشق زیادی ک نسبت ب ماه داره...
هر روز بیشتر از دیروز خودشو فدای ماه میکنع...
منم نقش همون خورشیدیو بازی میکنم ک خودشو فدای ت میکنه...
حتی با اینکه کس دیگ ایو دوس داشته باشه ولی بازم تا میلیارد ها سال ک خورشید وافادار بود منم...
منم ب ت وفادار میشم...
مث همون خورشیدی ک نمیدید ماهو ولی دوسشداش منم...
دوست خاهم داشـ...
هعی چ میشد اگر خورشید ب ماهش میرسید و منم ب ماهم میرسیدم...
من همیشه عاشقت خاهم موند...
مثل خورشیدی ک خودشو و نور شو فدای ماه میکنه ک...
بدرخشه...
ولی حتی با اینکه اون ماهو نمیبینه...
با اون فاصلع طولانیش...
ولی بازم خورشید عاشقشه حتی اگ...
ماه عاشق زمین باشه...
ایا این عمل انصاف است برای...
خورشید...
نیس ولی...
بخاطر عشق زیادی ک نسبت ب ماه داره...
هر روز بیشتر از دیروز خودشو فدای ماه میکنع...
منم نقش همون خورشیدیو بازی میکنم ک خودشو فدای ت میکنه...
حتی با اینکه کس دیگ ایو دوس داشته باشه ولی بازم تا میلیارد ها سال ک خورشید وافادار بود منم...
منم ب ت وفادار میشم...
مث همون خورشیدی ک نمیدید ماهو ولی دوسشداش منم...
دوست خاهم داشـ...
هعی چ میشد اگر خورشید ب ماهش میرسید و منم ب ماهم میرسیدم...
۵.۴k
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.