فیک کوک ( عشق و نفرت) پارت ۲۴
از زبان ا/ت
از جام بلند شدم که در باز شد کوک اومد تو گفت : زده به سرت هنوز حالت کاملا خوب نشده گفتم : واسم مهم نیست من نمیخوام اینجا بمونم گفت : ا/ت مجبورم نکن کارایی کنم که اصلاً دلم نمیخواد گفتم : چه کاری تا الان باهام نکردی ها جواب بده گفت : برادرت دسته منه اگر لجبازی کنی اون میمیره گفتم : چی تو..تو اونو از کجا پیدا کردی اونکه تو آمریکا بود گفت : هنوز منو نشناختی یه چندتا برگه تو دستش بود گفت : اگر میخوای برادرت زنده بمونه اینا رو امضا کن گفتم : اینا چی هستن گفت : بعد از اینکه امضا کنی میفهمی
الان توی این شرایط هیچی برام مهم نیست فقط جونه داداشم مهمه امضا کردم و گفتم : بگیر اینم امضا
گفت : خوبه حالا دیگه خانمه من شدی
گفتم : منظورت چیه
گفت : این برگه ها سنده ازدواجمون هست گفتم : الکی
گفت : نه اتفاقا راسته افتادم دنبالش گفتم : جئون جونگ کوک قسم میخورم مرگت ایندفعه حتمیه وایستا ببینم گفت : ا/ت تو زنه منی باور کن
وایی شکمم درد کرد وایستادم و
از جام بلند شدم که در باز شد کوک اومد تو گفت : زده به سرت هنوز حالت کاملا خوب نشده گفتم : واسم مهم نیست من نمیخوام اینجا بمونم گفت : ا/ت مجبورم نکن کارایی کنم که اصلاً دلم نمیخواد گفتم : چه کاری تا الان باهام نکردی ها جواب بده گفت : برادرت دسته منه اگر لجبازی کنی اون میمیره گفتم : چی تو..تو اونو از کجا پیدا کردی اونکه تو آمریکا بود گفت : هنوز منو نشناختی یه چندتا برگه تو دستش بود گفت : اگر میخوای برادرت زنده بمونه اینا رو امضا کن گفتم : اینا چی هستن گفت : بعد از اینکه امضا کنی میفهمی
الان توی این شرایط هیچی برام مهم نیست فقط جونه داداشم مهمه امضا کردم و گفتم : بگیر اینم امضا
گفت : خوبه حالا دیگه خانمه من شدی
گفتم : منظورت چیه
گفت : این برگه ها سنده ازدواجمون هست گفتم : الکی
گفت : نه اتفاقا راسته افتادم دنبالش گفتم : جئون جونگ کوک قسم میخورم مرگت ایندفعه حتمیه وایستا ببینم گفت : ا/ت تو زنه منی باور کن
وایی شکمم درد کرد وایستادم و
۱۲۶.۵k
۱۲ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.