taekook
#taekook
( اول از همه بگم که این پارت هارو من توی سروش مینویسم و خب طولانی تر میشه
توی ویسگون تک پارتی میشه دو پارت
و ایدش اینطور بود که داشتیم با دوستم حرف میزدیم و گفتش: فکر کن یه روز بیدار بشی و همه راجب کام اوت تهکوک حرف بزنن.
امیدوارم خوشتون اومده باشه)
با صدای تو مخ زنگ گوشیش بیدار شد...امروز یکشنبه بود و مطمئن بود که آلارم گوشیشو خاموش کرده پس الان یکی واقعا داشت بهش زنگ میزد؟!؟!؟
چشماشو به زور باز کرد و گوشیشو برداشت و وقتی اسم
« هیونگ کوچولو» رو دید جواب داد که جیمین بدون سلام کردن بهش داد زد سرش...
- تو به چه دلیل ف.اکی ای جواب نمیدی به منننننننن ؟!؟
+ هیونگ آروم باش ...لعنتی خواب بودم خب...
- وای خدا خواب بوده ...لعنت بهت ....
+ چی شده مگه؟
- گمشو بیا کمپانی و تا اون موقع اصلا اینترنتت رو روشن نکن .....
+ باشه الان میام ولی چی شده؟
- بیا کمپانی بهت میگم کوک
+ باشه تا نیم ساعت دیگه اونجام...
تلفنشو قطع کرد و پرت کرد روی تخت و سریع لباساشو درآورد و خودشو توی حموم پرت کرد.
بعد از یه دوش ده دقیقه سریع اومد بیرون و رفت سمت کمدش و یه تیشرت سفید و شلوار جین مشکی و یه رو لباسی چهارخونه برداشت و عوض کرد.
موهاشون قشنگ حالت داد و رفت طبقه پایین و یک لیوان قهوه برای خودش آماده کرد و زیر لب آهنگ خوند...
جونگکوک: I wish you would love me again no I don't want nobody else.....
گوشیشو برداشت تا اینترنتش رو روشن کنه که حرف هیونگش یادش اومد....نمیدونست چرا چنین چیزی گفته ولی حداقل باید به حرفش گوش میداد....
بعد از خوردن قهوش سریع گوشیش و کلیدشو برداشت و بعد با گوشیش به هیونگش پیام داد که حرکت کرده و بعد سوار ماشینش شد و رفت سمت کمپانی...
.........................
جیمین: پسرا جونگکوک پیام داده که حرکت کرده...
تهیونگ با نگرانی روبه هیونگاش گفت: ممکنه که اینترنتش رو روشن کرده باشه؟!؟ نمیخوام بدونه که بیانیه کمپانی گذاشته شده .....
جین لبخندی زد و رفت کنار تهیونگ و از پشت بغلش کرد
جین: کیم تهیونگ....نقشمون مو لای درزش نمیره....همه چیز خوبه....و وای پسرا باورتون میشه تموم شد؟!؟ تهکوک کام اوت کردن لعنتیا....
درست این بیانیه زیر سر خود اعضای بی تی اس « بدون جونگکوک » بود....
تهیونگ میخواست برای تولد جونگکوک یه سورپرایز داشته باشه و این ایده به ذهنش اومد...وقتی اینو برای هیونگ هاش تعریف کرد اونا قبول کردن و حتی نامجون گفت خودش به عنوان لیدر با رئیس کمپانی حرف میزنه..
جیمین : بچه ها سر جاتون...
یونگی: دم درهههه
هوسوک خنده ای کرد و گفت: بچه ها شوگا کم پیش میاد داد بزنه ولی داد که میزنه یعنی بدویییییدددددد
آخر حرفش رو بلند داد زد و همه رفتن سر جاهاشون و چراغ ها رو خاموش کردن...
.....................
( اول از همه بگم که این پارت هارو من توی سروش مینویسم و خب طولانی تر میشه
توی ویسگون تک پارتی میشه دو پارت
و ایدش اینطور بود که داشتیم با دوستم حرف میزدیم و گفتش: فکر کن یه روز بیدار بشی و همه راجب کام اوت تهکوک حرف بزنن.
امیدوارم خوشتون اومده باشه)
با صدای تو مخ زنگ گوشیش بیدار شد...امروز یکشنبه بود و مطمئن بود که آلارم گوشیشو خاموش کرده پس الان یکی واقعا داشت بهش زنگ میزد؟!؟!؟
چشماشو به زور باز کرد و گوشیشو برداشت و وقتی اسم
« هیونگ کوچولو» رو دید جواب داد که جیمین بدون سلام کردن بهش داد زد سرش...
- تو به چه دلیل ف.اکی ای جواب نمیدی به منننننننن ؟!؟
+ هیونگ آروم باش ...لعنتی خواب بودم خب...
- وای خدا خواب بوده ...لعنت بهت ....
+ چی شده مگه؟
- گمشو بیا کمپانی و تا اون موقع اصلا اینترنتت رو روشن نکن .....
+ باشه الان میام ولی چی شده؟
- بیا کمپانی بهت میگم کوک
+ باشه تا نیم ساعت دیگه اونجام...
تلفنشو قطع کرد و پرت کرد روی تخت و سریع لباساشو درآورد و خودشو توی حموم پرت کرد.
بعد از یه دوش ده دقیقه سریع اومد بیرون و رفت سمت کمدش و یه تیشرت سفید و شلوار جین مشکی و یه رو لباسی چهارخونه برداشت و عوض کرد.
موهاشون قشنگ حالت داد و رفت طبقه پایین و یک لیوان قهوه برای خودش آماده کرد و زیر لب آهنگ خوند...
جونگکوک: I wish you would love me again no I don't want nobody else.....
گوشیشو برداشت تا اینترنتش رو روشن کنه که حرف هیونگش یادش اومد....نمیدونست چرا چنین چیزی گفته ولی حداقل باید به حرفش گوش میداد....
بعد از خوردن قهوش سریع گوشیش و کلیدشو برداشت و بعد با گوشیش به هیونگش پیام داد که حرکت کرده و بعد سوار ماشینش شد و رفت سمت کمپانی...
.........................
جیمین: پسرا جونگکوک پیام داده که حرکت کرده...
تهیونگ با نگرانی روبه هیونگاش گفت: ممکنه که اینترنتش رو روشن کرده باشه؟!؟ نمیخوام بدونه که بیانیه کمپانی گذاشته شده .....
جین لبخندی زد و رفت کنار تهیونگ و از پشت بغلش کرد
جین: کیم تهیونگ....نقشمون مو لای درزش نمیره....همه چیز خوبه....و وای پسرا باورتون میشه تموم شد؟!؟ تهکوک کام اوت کردن لعنتیا....
درست این بیانیه زیر سر خود اعضای بی تی اس « بدون جونگکوک » بود....
تهیونگ میخواست برای تولد جونگکوک یه سورپرایز داشته باشه و این ایده به ذهنش اومد...وقتی اینو برای هیونگ هاش تعریف کرد اونا قبول کردن و حتی نامجون گفت خودش به عنوان لیدر با رئیس کمپانی حرف میزنه..
جیمین : بچه ها سر جاتون...
یونگی: دم درهههه
هوسوک خنده ای کرد و گفت: بچه ها شوگا کم پیش میاد داد بزنه ولی داد که میزنه یعنی بدویییییدددددد
آخر حرفش رو بلند داد زد و همه رفتن سر جاهاشون و چراغ ها رو خاموش کردن...
.....................
۳.۶k
۰۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.