*𝚖𝚢 𝚝𝚛𝚘𝚞𝚋𝚕𝚎*
*𝚖𝚢 𝚝𝚛𝚘𝚞𝚋𝚕𝚎*
Part:8
ا.ت: هی هیییی اون صدای دختر بود؟؟؟
اعضا: چیییییییی
تهیونگ: نه بابااااا پی دی نیم صداشو دخترونه کرده بود کاری نداری خدافظ
(قطع کرد)
جیهوپ: چی شده دختر چیه؟؟
ا.ت: نمیدونم یه صدای دختر بود که گفت تهیونگ بیا شام(درحال پاره شدن از خنده)
نامجون: ولی اگه کسی ببینتش ممکنه براش شایعه درست کنن
ا.ت و اعضا: اوو اره
جین: ا.ت میتونی جونگ کوک رو صدا کنی؟؟
ا.ت: من..؟ هوففف باش
(ا.ت رفت بالا اما وقتی در زد کسی جواب نداد وقتی درد باز کرد با چهره خواب الود جونگ کوک مواجه شد)
ا.ت: فک کنم حیلی امروز خسته شد(تو دلش)
(اینایی که میگم از زبان ا.ت هست)
وقتی غرق در خواب دیدمش گفتم که بزار حالا که خوابه چهرشو آنالیز کنم چون همیشه به خاطر لحن ترسناک و سردش ازش میترسیدم ولی چرا همیشه جلوی دوربین یه ادم کیوت و خوش خنده میزنه؟..
همینطوری نزدیکش شدم و داشتم اجزای صورتشو دید میزدم که یهو چشماشو باز کرد وقتی متوجه شد از جام پریدم
ا.ت: اممم چیزه چیزز(متعجب و خجالت زده)
کوک: اینجا چیکار میکنی؟ و چیز چیه؟(سرد و جدی)
ا.ت: اهاا چیز دیگه پشه رو صورتت بود
کوک: .....(نگاه سرد و جدی)
ا.ت: اها و اینکه جین گفت برای شام صدات کنم(خجالت زده)
کوک: باشه میتونی بری.. اها!(سرد)
ا.ت: بله؟
کوک: دیگه هم بدون اجازه وارد اتاقم نشو.. حالا میتونی بری(سرد و جدی)
(بچها کلا صحبت های جونگکوک با ا.ت سرد و جدیه بعضی وقتا وقتی نمیگم خودتون دیگه بدونید چطوری)
(زبان ا.ت)
بخدا اگه دو دقیقه دیگه اونجا می ایستادم از ترس غش میکردم این دیگه چی بوددددددد؟
ا.ت: گفت الان میاد
جیمین: پ چرا انقدر طول کشید
ا.ت: هیچی داداش جین غذا چیهه؟؟
جین: امروز سوپ گوشت خوک با کیمچی وووووووو ؟
ات و اعضا بجز کوک(هنوز نیومده پایین): سوجوووووو
جیهوپ: وایی گشنمههه زود باششششییینن
کوک: چرا اینقدر سر صدا میکنید؟(سرد)
...
Part:8
ا.ت: هی هیییی اون صدای دختر بود؟؟؟
اعضا: چیییییییی
تهیونگ: نه بابااااا پی دی نیم صداشو دخترونه کرده بود کاری نداری خدافظ
(قطع کرد)
جیهوپ: چی شده دختر چیه؟؟
ا.ت: نمیدونم یه صدای دختر بود که گفت تهیونگ بیا شام(درحال پاره شدن از خنده)
نامجون: ولی اگه کسی ببینتش ممکنه براش شایعه درست کنن
ا.ت و اعضا: اوو اره
جین: ا.ت میتونی جونگ کوک رو صدا کنی؟؟
ا.ت: من..؟ هوففف باش
(ا.ت رفت بالا اما وقتی در زد کسی جواب نداد وقتی درد باز کرد با چهره خواب الود جونگ کوک مواجه شد)
ا.ت: فک کنم حیلی امروز خسته شد(تو دلش)
(اینایی که میگم از زبان ا.ت هست)
وقتی غرق در خواب دیدمش گفتم که بزار حالا که خوابه چهرشو آنالیز کنم چون همیشه به خاطر لحن ترسناک و سردش ازش میترسیدم ولی چرا همیشه جلوی دوربین یه ادم کیوت و خوش خنده میزنه؟..
همینطوری نزدیکش شدم و داشتم اجزای صورتشو دید میزدم که یهو چشماشو باز کرد وقتی متوجه شد از جام پریدم
ا.ت: اممم چیزه چیزز(متعجب و خجالت زده)
کوک: اینجا چیکار میکنی؟ و چیز چیه؟(سرد و جدی)
ا.ت: اهاا چیز دیگه پشه رو صورتت بود
کوک: .....(نگاه سرد و جدی)
ا.ت: اها و اینکه جین گفت برای شام صدات کنم(خجالت زده)
کوک: باشه میتونی بری.. اها!(سرد)
ا.ت: بله؟
کوک: دیگه هم بدون اجازه وارد اتاقم نشو.. حالا میتونی بری(سرد و جدی)
(بچها کلا صحبت های جونگکوک با ا.ت سرد و جدیه بعضی وقتا وقتی نمیگم خودتون دیگه بدونید چطوری)
(زبان ا.ت)
بخدا اگه دو دقیقه دیگه اونجا می ایستادم از ترس غش میکردم این دیگه چی بوددددددد؟
ا.ت: گفت الان میاد
جیمین: پ چرا انقدر طول کشید
ا.ت: هیچی داداش جین غذا چیهه؟؟
جین: امروز سوپ گوشت خوک با کیمچی وووووووو ؟
ات و اعضا بجز کوک(هنوز نیومده پایین): سوجوووووو
جیهوپ: وایی گشنمههه زود باششششییینن
کوک: چرا اینقدر سر صدا میکنید؟(سرد)
...
۷.۰k
۲۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.