خواهربرادریpart22
خواهربرادری
Part22
جی هوپ ویو
امروز قرار برم کره بعدش برم بوسان چون کاری پیش اومده(کار جی هوپ سرمایه گذاری عع در واقع یه شرکت داره تو نیویورک و یکی تو بوسان)
پرش زمانی خونه خاله
هایون:حوصلم سر رفته
لینا:(دخترخاله اشه و خیلی دختر خوبیه)منم
هایون:بیا بریم خوراکی بگیریم بعد فیلم ببینیم
لینا:من فیلم دانلود میکنم توعم برو خرید
هایون:احمق کله پوک کی دیدی من تنها برم بیرون
لینا:وا واسه چی
هایون:اون دوتا مخصوصا اون انگل جامعه نمیزارن من برم
لینا:انگل جامعه؟
هایون:جونگ کوک
لینا:ها
لینا:خب باهم میریم
هایون:من برم
لینا:اوهوی کجا؟
هایون:مخ جیمین اوپا رو بزنم
لینا:اوکی
هایون:اوپا جونم
جیمین:چی میخوای
هایون:مگه من چیزی میخوام؟
جیمین:(نگاه های خطرناک)
هایون:خیلی خب باشه میخوام برم خرید
جیمین:خرید چی؟
هایون:خوراکی
جیمین:خیلی خب برو ولی تنها نه
هایون:با لینا میرم
جیمین:با یکی اسکل تره خودت میری
هایون:هییییی
جیمین:خیلی خب باش برو
هایون:کارتمو بده
جیمین:کارتت دست من چی میخواد
هایون:مگه کارتم پیش تو نیس
جیمین:نه
هایون:شتتتتت تو بار جا مونده
جیمین:مگه رفتی بار؟(تعجب)
هایون:نخی عقل کل اون موقع که کار میکردم
جیمین:آها
هایون:باید برم پیش انگل جامعه
جیمین:پیش کی؟
هایون:جونگ کوک
هایون:جونگ کوک اوپاااااا
جونگ کوک:چته(آروم)
هایون:برگشتم دیدم پشت سرمه با پسرخاله های بقول خودش هَوَلش
هایون:کارتتو بده
جونگ کوک:هییییی همین الانشم به لطف تو هیچی ندارم
هایون:بده کارتمو جا گذاشتم تو بار
جونگ کوک:چرا به اون دوست ابله ات نمیگی بیارش
هایون:یکی زدم به بازوش
جونگ کوک:چته وحشی
هایون:اون سئولههه من بوسانم بخاطر ی کارت بیاد بوسانننن
جونگ کوک:نه راس میگی
هایون:کارتتو بده
جونگ کوک:بیا
جونگ سوک:(یکی از پسرخاله ها اسمشو با اون همکلاسیه قاطی نکنید)اوو ای کاش منم همچین برادری داشتم
هایون:گوه بخور
جونگ کوک:هایون؟
هایون:یه نگاه بش کردم بم چشم غره رف
جونگ سوک:اوو نبابا خانم خانما چه زبونی داره
جونگ کوک:بس.....
هایون:پیشنهاد میدم سر به سرم نزاری چون اسمت جونگ سوک هه خوشم بت نمیاد جونگ سوک قبلی(همکلاسیش) بخاطر زبونی درازی به ملکوت پیوست و تا ی هفته بیمارستان بود
جونگ کوک:وات
هایون:اوو اوپا تو نمیدونی بعدا بت میگم
ادامه پارت بعد
و اینکه بچها بخاطر تاخیر ببخشید چون تا ساعت هشت عصر خواب بودم
Part22
جی هوپ ویو
امروز قرار برم کره بعدش برم بوسان چون کاری پیش اومده(کار جی هوپ سرمایه گذاری عع در واقع یه شرکت داره تو نیویورک و یکی تو بوسان)
پرش زمانی خونه خاله
هایون:حوصلم سر رفته
لینا:(دخترخاله اشه و خیلی دختر خوبیه)منم
هایون:بیا بریم خوراکی بگیریم بعد فیلم ببینیم
لینا:من فیلم دانلود میکنم توعم برو خرید
هایون:احمق کله پوک کی دیدی من تنها برم بیرون
لینا:وا واسه چی
هایون:اون دوتا مخصوصا اون انگل جامعه نمیزارن من برم
لینا:انگل جامعه؟
هایون:جونگ کوک
لینا:ها
لینا:خب باهم میریم
هایون:من برم
لینا:اوهوی کجا؟
هایون:مخ جیمین اوپا رو بزنم
لینا:اوکی
هایون:اوپا جونم
جیمین:چی میخوای
هایون:مگه من چیزی میخوام؟
جیمین:(نگاه های خطرناک)
هایون:خیلی خب باشه میخوام برم خرید
جیمین:خرید چی؟
هایون:خوراکی
جیمین:خیلی خب برو ولی تنها نه
هایون:با لینا میرم
جیمین:با یکی اسکل تره خودت میری
هایون:هییییی
جیمین:خیلی خب باش برو
هایون:کارتمو بده
جیمین:کارتت دست من چی میخواد
هایون:مگه کارتم پیش تو نیس
جیمین:نه
هایون:شتتتتت تو بار جا مونده
جیمین:مگه رفتی بار؟(تعجب)
هایون:نخی عقل کل اون موقع که کار میکردم
جیمین:آها
هایون:باید برم پیش انگل جامعه
جیمین:پیش کی؟
هایون:جونگ کوک
هایون:جونگ کوک اوپاااااا
جونگ کوک:چته(آروم)
هایون:برگشتم دیدم پشت سرمه با پسرخاله های بقول خودش هَوَلش
هایون:کارتتو بده
جونگ کوک:هییییی همین الانشم به لطف تو هیچی ندارم
هایون:بده کارتمو جا گذاشتم تو بار
جونگ کوک:چرا به اون دوست ابله ات نمیگی بیارش
هایون:یکی زدم به بازوش
جونگ کوک:چته وحشی
هایون:اون سئولههه من بوسانم بخاطر ی کارت بیاد بوسانننن
جونگ کوک:نه راس میگی
هایون:کارتتو بده
جونگ کوک:بیا
جونگ سوک:(یکی از پسرخاله ها اسمشو با اون همکلاسیه قاطی نکنید)اوو ای کاش منم همچین برادری داشتم
هایون:گوه بخور
جونگ کوک:هایون؟
هایون:یه نگاه بش کردم بم چشم غره رف
جونگ سوک:اوو نبابا خانم خانما چه زبونی داره
جونگ کوک:بس.....
هایون:پیشنهاد میدم سر به سرم نزاری چون اسمت جونگ سوک هه خوشم بت نمیاد جونگ سوک قبلی(همکلاسیش) بخاطر زبونی درازی به ملکوت پیوست و تا ی هفته بیمارستان بود
جونگ کوک:وات
هایون:اوو اوپا تو نمیدونی بعدا بت میگم
ادامه پارت بعد
و اینکه بچها بخاطر تاخیر ببخشید چون تا ساعت هشت عصر خواب بودم
۱۳.۰k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.