مروارید آبی پارت۱۵
با وجود تمام مخالفتهایی که داشتم سری در اتاق را باز کردم
دختر همین که متوجه حضور من شد دوباره سرش رو چرخوند و من نتونستم چهرش رو ببینم
با صدای نگران پرسیدم خانوم شما حالتون خوبه
دختر با صدای لرزیده از من پرسید تو کی هستی ببینم بازیکنی یا یه محقق
با گیجی بهش جواب دادم من بازیکنم ببینم محقق چیه
بعد در جواب من گفت محقق مثل اون آقایی که چند دقیقه پیش اینجا بود
تعجب کردم
داشت آقای جان رو میگفت تعجب کردم و گفتم محقق محقق اصلاً چی هست
دختر صداش رو کلفت کرد و گفت بهتره زودتر از اینجا بری اگه جان بفهمه تو اینجا بودی قطعاً هر دوتامونو میکشه
ازش پرسیدم ببینم منظورت از اینکه ما رو میکشه چیه لطفاً به من توضیح بده اینجا چه خبره
دختر با صدای عصبانی جواب داد فضولیش به تو نیومده زودتر از اینجا برو اگه جونت برات مهمه
در لحظه کل تنم شروع به لرزیدن کرد
منظورش چیه ببینم آقای جان واقعاً کیه
بعد از کمی دقت متوجه شدم دختر دست چپش که آقای جان سوزن رو داخلش فرو کرده بود نگه داشته
با نگرانی ازش پرسیدم حالت خوبه ببینم دستت درد میکنه
دختر این دفعه صداش آروم و ملایم شد و گفت نه خوبم چیزی نیست به این درد عادت دارم
دختر سرشو چرخوند و به سمت من چرخوند و بهم نگاه کرد
و بعد پرسید پسر جون اسمت چیه
جواب دادم اسم من والت
از آشنایتون خوشبختم
دختر سر تکون داد و گفت
اسم من مهم نیست چون معمولاً شماها منو به عنوان زن دریا میشناسید
با گیجی بهش نگاه کردم صبر کن زن دریا فکر کنم این همونیه که
شاسا و کیت تمام مدت داخل اتوبوس در موردش صحبت میکردند
بهش نگاه کردم و گفتم قصهشو شنیدم ببینم حقیقت داره
دختر تک خنده زد و گفت بله
بعد از کمی دقت متوجه شدم روی دستش چند تا جای بخیه هم هست یعنی آقای جان چه بلایی سر این بچهها آورده
دختر همین که متوجه حضور من شد دوباره سرش رو چرخوند و من نتونستم چهرش رو ببینم
با صدای نگران پرسیدم خانوم شما حالتون خوبه
دختر با صدای لرزیده از من پرسید تو کی هستی ببینم بازیکنی یا یه محقق
با گیجی بهش جواب دادم من بازیکنم ببینم محقق چیه
بعد در جواب من گفت محقق مثل اون آقایی که چند دقیقه پیش اینجا بود
تعجب کردم
داشت آقای جان رو میگفت تعجب کردم و گفتم محقق محقق اصلاً چی هست
دختر صداش رو کلفت کرد و گفت بهتره زودتر از اینجا بری اگه جان بفهمه تو اینجا بودی قطعاً هر دوتامونو میکشه
ازش پرسیدم ببینم منظورت از اینکه ما رو میکشه چیه لطفاً به من توضیح بده اینجا چه خبره
دختر با صدای عصبانی جواب داد فضولیش به تو نیومده زودتر از اینجا برو اگه جونت برات مهمه
در لحظه کل تنم شروع به لرزیدن کرد
منظورش چیه ببینم آقای جان واقعاً کیه
بعد از کمی دقت متوجه شدم دختر دست چپش که آقای جان سوزن رو داخلش فرو کرده بود نگه داشته
با نگرانی ازش پرسیدم حالت خوبه ببینم دستت درد میکنه
دختر این دفعه صداش آروم و ملایم شد و گفت نه خوبم چیزی نیست به این درد عادت دارم
دختر سرشو چرخوند و به سمت من چرخوند و بهم نگاه کرد
و بعد پرسید پسر جون اسمت چیه
جواب دادم اسم من والت
از آشنایتون خوشبختم
دختر سر تکون داد و گفت
اسم من مهم نیست چون معمولاً شماها منو به عنوان زن دریا میشناسید
با گیجی بهش نگاه کردم صبر کن زن دریا فکر کنم این همونیه که
شاسا و کیت تمام مدت داخل اتوبوس در موردش صحبت میکردند
بهش نگاه کردم و گفتم قصهشو شنیدم ببینم حقیقت داره
دختر تک خنده زد و گفت بله
بعد از کمی دقت متوجه شدم روی دستش چند تا جای بخیه هم هست یعنی آقای جان چه بلایی سر این بچهها آورده
۱.۳k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.