بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
کُلُّ شَیءِِ هالِکٌ اِلّا وَجهَهُ - هر چیز از بین می رود جز وجه او!(سوره قصص بخشی از آیه 88)
منظور این آیه شریفه چیست و به چه معنایی اشاره دارد؟! اگر بگوییم که هر چیزی نابود می شود جز او، که این بر خلاف بسیاری از آیاتی است که به زندگی جاوید اشاره دارند. طبق این آیات برخی جاودانه در بهشت اند و برخی در دوزخ!اگر بگوییم که منظور از وجه، ذات اوست، که این نیز تعبیری دور است. زیرا وجه به صورت و ظاهر هر چیز گفته می شود حال آنکه ذات به امری باطنی و درونی اشاره دارد. و با جابجا کردن یک کلمه به جای یک کلمه دیگر مشکل حل نمی شود. ای دوست، وجه و صورت آن خدای لایتناهی ناشناختنی نادیدنی، هر آن قابلی است که خود را مطلقاً در اختیار او قرار دهد، تسلیم محض او باشد، دست از اختیار خود شسته، و طالب اختیار او باشد، خالی از هر نوع منیّت و نفسانیّت شده باشد، موت اش حاصل شده و زنده به او باشد، اوصاف اسارت بار بشری را به دور انداخته و آراسته به اوصاف الهی شده باشد، وجه او کسی است که به مقام - مَن کانَ لِله، کانَ اللهُ لَهُ - آنکه از آنِ خدا باشد، خدا از آنِ اوست.(بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۷۹، ص ۱۹۷ ؛ روضة المتقين ، محمد تقی مجلسی، ج۱۳، ص ۱۹۵؛ الوافی، فیض كاشانی، ج ۸، ص ۷۸۴ )
نائل شده باشد. چنین کسی در هیچ موقفی هلاک نمی شود، زنده جاودانی است. برخوردار از حیات حقیقی است. جز اینان دیگران در زندگیِ هلاکت بارند. در خطرند. همواره در کوران مرگ و زندگی اند. و بقول قرآن پیوسته بین مرگ و زندگی دست و پا می زنند، ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَىٰ -آن گاه در آنجا نه می میرد و نه به خوشی زندگی می کند.( سوره اعلی آیه 13)
ای دوست، راه حیات عزتمند، تسلیم او بودن است، خود را تقدیم او کردن است، چون نی یی تو خالی در اختیار دَمِ او قرار گرفتن است، خانه را از غیر خالی کردن و او را دعوت کردن است. و در یک کلام، به بهشت او در آمدن است.
کُلُّ شَیءِِ هالِکٌ اِلّا وَجهَهُ - هر چیز از بین می رود جز وجه او!(سوره قصص بخشی از آیه 88)
منظور این آیه شریفه چیست و به چه معنایی اشاره دارد؟! اگر بگوییم که هر چیزی نابود می شود جز او، که این بر خلاف بسیاری از آیاتی است که به زندگی جاوید اشاره دارند. طبق این آیات برخی جاودانه در بهشت اند و برخی در دوزخ!اگر بگوییم که منظور از وجه، ذات اوست، که این نیز تعبیری دور است. زیرا وجه به صورت و ظاهر هر چیز گفته می شود حال آنکه ذات به امری باطنی و درونی اشاره دارد. و با جابجا کردن یک کلمه به جای یک کلمه دیگر مشکل حل نمی شود. ای دوست، وجه و صورت آن خدای لایتناهی ناشناختنی نادیدنی، هر آن قابلی است که خود را مطلقاً در اختیار او قرار دهد، تسلیم محض او باشد، دست از اختیار خود شسته، و طالب اختیار او باشد، خالی از هر نوع منیّت و نفسانیّت شده باشد، موت اش حاصل شده و زنده به او باشد، اوصاف اسارت بار بشری را به دور انداخته و آراسته به اوصاف الهی شده باشد، وجه او کسی است که به مقام - مَن کانَ لِله، کانَ اللهُ لَهُ - آنکه از آنِ خدا باشد، خدا از آنِ اوست.(بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۷۹، ص ۱۹۷ ؛ روضة المتقين ، محمد تقی مجلسی، ج۱۳، ص ۱۹۵؛ الوافی، فیض كاشانی، ج ۸، ص ۷۸۴ )
نائل شده باشد. چنین کسی در هیچ موقفی هلاک نمی شود، زنده جاودانی است. برخوردار از حیات حقیقی است. جز اینان دیگران در زندگیِ هلاکت بارند. در خطرند. همواره در کوران مرگ و زندگی اند. و بقول قرآن پیوسته بین مرگ و زندگی دست و پا می زنند، ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَىٰ -آن گاه در آنجا نه می میرد و نه به خوشی زندگی می کند.( سوره اعلی آیه 13)
ای دوست، راه حیات عزتمند، تسلیم او بودن است، خود را تقدیم او کردن است، چون نی یی تو خالی در اختیار دَمِ او قرار گرفتن است، خانه را از غیر خالی کردن و او را دعوت کردن است. و در یک کلام، به بهشت او در آمدن است.
۳۳۸
۱۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.