عشق شیرین p14
پرش پیش هانول و ا/ت :
×ا/ت من باید برم
+منم همینطور
×بابای
+بابای
ویو هانول :
با تمام سرعت به سمت اتاق تمرین دوییدم جلویه در خودم رو جمع و جور کردم و درو باز کردم وقتی درو باز کردم تهیونگ رو دیدم که یه دیوار اتاق تکیه داده بود سرش تو گوشیش بود وقتی صدای درو شنید سرش رو به سمت من چرخوند و باهم چشم تو چشم شدیم
÷هانول تو اینجا چیکار میکنی
×امممم من باید بپرسم تو اینجا چیکار میکنی اینجا اتاق تمرین منه
÷استاد سوآ گفت بیام با کارآموزه جدیدش تمرین کنم نکنه کارآموز جدیدش تویی
×اره منم
÷جدی این عالیه
×اره (با ذوق میگه و یکم بالا پایین میپره خیلی کیوت میشه و تهیونگ بهش زول میزنه)
ویو ته :
فک نمیکردم هانول کارآموز جدید باشه وقتی اونوطوری کیوت بازی درمیاره نمیتونم جلویه خودم رو بگیرم خیلی برام سخته اما تهیونگ باید خودت رو جمع و جور کنی
÷هانول من باید لباس عوض کنم میبینی که لباس راحتی تنم نیست
×امممم اره من برم بیرون
÷نه لازم نیست
×چی؟؟؟
÷بمون
ویو هانول:
این داره چی میگه بمونم وقتی داره لباسش رو عوض میکنه
÷من یه دنس عالی میخوام بهت یاد بدم
×ا/ت من باید برم
+منم همینطور
×بابای
+بابای
ویو هانول :
با تمام سرعت به سمت اتاق تمرین دوییدم جلویه در خودم رو جمع و جور کردم و درو باز کردم وقتی درو باز کردم تهیونگ رو دیدم که یه دیوار اتاق تکیه داده بود سرش تو گوشیش بود وقتی صدای درو شنید سرش رو به سمت من چرخوند و باهم چشم تو چشم شدیم
÷هانول تو اینجا چیکار میکنی
×امممم من باید بپرسم تو اینجا چیکار میکنی اینجا اتاق تمرین منه
÷استاد سوآ گفت بیام با کارآموزه جدیدش تمرین کنم نکنه کارآموز جدیدش تویی
×اره منم
÷جدی این عالیه
×اره (با ذوق میگه و یکم بالا پایین میپره خیلی کیوت میشه و تهیونگ بهش زول میزنه)
ویو ته :
فک نمیکردم هانول کارآموز جدید باشه وقتی اونوطوری کیوت بازی درمیاره نمیتونم جلویه خودم رو بگیرم خیلی برام سخته اما تهیونگ باید خودت رو جمع و جور کنی
÷هانول من باید لباس عوض کنم میبینی که لباس راحتی تنم نیست
×امممم اره من برم بیرون
÷نه لازم نیست
×چی؟؟؟
÷بمون
ویو هانول:
این داره چی میگه بمونم وقتی داره لباسش رو عوض میکنه
÷من یه دنس عالی میخوام بهت یاد بدم
۱۴.۶k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.