(پارت۳)

ا/ت:الان دیدن کنسرت بهترین چیزه
ا/ت:چی؟یه اس ام اس؟از کجاست؟
واااای چرا خودتون رو جای جونگ کوک جا می‌زنید آخه اگه الان همینجا از خوشحالی میمردم چی؟؟
ا/ت:یه فکر خوب!یادم میاد پارسال با پول هایی که عید جمع کردم یه آرمی بمب خریدم!میتونم کنسرت رو شبیه سازی کنم!
اما هیچی خود کنسرت نمیشه
ا/ت:من حتی توی لایو هم شانس ندارم چرا؟چونکه ویورس کار نمیکنه!
برای هزاران آرمی کار میکنه جز کی؟من.
مامان ا/ت:چرا انقدر کنسرت رو دوست داری؟؟
مگه اون چینیا چی دارن آخه؟؟
ا/ت:باباااا اونا چینی نیستن کره این!!(باداد)
که البته شرمنده بنده غیرتیم(خنده ریز)
پیام اینستا ا/ت به جونگ کوک:
سلام جونگکوک من یه آرمی ایرانیم که خیلی دلم کنسرت میخواد و نمیتونم بیام کره و عاشقتمممممم خیلییییی.
پیام ویورس ا/ت که پارسال فرستاده بود:
سلام جونگ کوک من ایرانیم و....
که برادر کوچیکش گوشیو کشید و همینجوری فرستاده شد.
پدر ا/ت بازرسه و به تمام کشور های آسیا سفر میکنه و کلا پدر جهان گرد و پایه ایه.
تازه پدر ا/ت هم ارمیه و بایسش نامجونه و یک بار وانمود کرد که نامجون رو وقتی برای سفر کاری به فرانسه رفته دیده!
کلا تنها کسی که به ا/ت درباره کنسرت و خرید آلبوم و هر چیز دیگه حمایت میکنه پدرشه(خدا نصیب کنه ازین باباها)
اونا همیشه باهم کنسرت میبینن و اهنگ گوش میدن تا اینکه یک روز.......