فیک عشق در خطر است پارت 26
کوک: تو برو الان خودمون میایم برو بیرون زود.(کمی داد)
بادیگارد: چشم
ماری: هوم لیا چیکار تون کرده ها که انقد شیر شدید (پوزخند)
بادیگارد: ارباب بهتره شما برید اونا فعلا نمیاین
لیا: باشه برو خودم میرم برو
(پیشه کوک اینا)
ته: بهتره خفه بشی پرو نشی چون حالا یه بار لیا بهت لطف کرد شکنجه ات نکرده تو یه هرزه بیشتر تر نیستی فهمیدی اسکل خر (پوزخند)
جیمین: با چه جرعتی با ماری اینجوری حرف میزنی؟(عربده)
لیا: تو با چه جرعتی سره ته کوک عربده میزنی ها هوم فکر کنم یادت رفته من کی هستم پارک جیمین و بقیه پسرا به چیه خودتون می نازید ها الان شما هیچی هیچی ندارید که پرو شدید فکر می کنید مافیا میشیند که مقام منو ازم بگیرید هه خواب دیدید خیر باشه تا اون وقت قدرته من بیشتر میشه ته کوک از این به بعد عین داداش های خودم میدونم چون به اشتباهی کردند قبولش کردند پشیمون هم شدند از این به بعد کسی چیزی بهشون بگه انگار با من طرف فهمیدین ته کوک بریم براتون وسایل جدید میگیرم (عربده) (خلاصه کوک ته دنبال لیا رفتن ولی ماری بقیه پسرا هنوز توی شک بودند چون لیا خیلی داشت به ته کوک اهمیت می داد گایز به نطرتون چرا خیلی بهشون اهمیت میداد که رابطه با هم داشتند پارت های بعد معلومه میشه چون خود ته کوک نمیدونست اند چرا یهو برای لیا مهمه شدند ادامه فیک)
بادیگارد: چشم
ماری: هوم لیا چیکار تون کرده ها که انقد شیر شدید (پوزخند)
بادیگارد: ارباب بهتره شما برید اونا فعلا نمیاین
لیا: باشه برو خودم میرم برو
(پیشه کوک اینا)
ته: بهتره خفه بشی پرو نشی چون حالا یه بار لیا بهت لطف کرد شکنجه ات نکرده تو یه هرزه بیشتر تر نیستی فهمیدی اسکل خر (پوزخند)
جیمین: با چه جرعتی با ماری اینجوری حرف میزنی؟(عربده)
لیا: تو با چه جرعتی سره ته کوک عربده میزنی ها هوم فکر کنم یادت رفته من کی هستم پارک جیمین و بقیه پسرا به چیه خودتون می نازید ها الان شما هیچی هیچی ندارید که پرو شدید فکر می کنید مافیا میشیند که مقام منو ازم بگیرید هه خواب دیدید خیر باشه تا اون وقت قدرته من بیشتر میشه ته کوک از این به بعد عین داداش های خودم میدونم چون به اشتباهی کردند قبولش کردند پشیمون هم شدند از این به بعد کسی چیزی بهشون بگه انگار با من طرف فهمیدین ته کوک بریم براتون وسایل جدید میگیرم (عربده) (خلاصه کوک ته دنبال لیا رفتن ولی ماری بقیه پسرا هنوز توی شک بودند چون لیا خیلی داشت به ته کوک اهمیت می داد گایز به نطرتون چرا خیلی بهشون اهمیت میداد که رابطه با هم داشتند پارت های بعد معلومه میشه چون خود ته کوک نمیدونست اند چرا یهو برای لیا مهمه شدند ادامه فیک)
۵.۵k
۰۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.