فیک That's everything to me🧚🏻♀️🤍پارت⁹
محو فضای مدرسه بودم که یهو دستی روی شونه ام نشست.... ترسیده برگشتم و با تهیونگ مواجح شدم.....
میا « به به مستر کیم.... کم پیدایین.... فرشته ها که آدم نمیشن.... اما تو باید آدم بشی
تهیونگ « 눈_눈 زمین گرده بانو....بعد از اعلام نتایج همو میبینیم
کوک « اوه مای گاد...... لنگه دوستتی.... چطوری بانو ایو؟
آیو « عالیم مستر جئون.... آماده باخت هستید؟
تهیونگ « ما همیشه برنده ایم.... شما آماده باخت باشید....
آیو « حالا اجازه میدید بریم داخل.... وقتی ما اول شدیم اون موقع متوجه میشید برنده و بازنده کیه
کوک « به همین خیال باش
میا « وارد سالن اصلی شدیم و دیدم پدر و مادر تهیونگ و مادر خودم همراهشون بین افراد مشهور و پولداری بود که امروز اومده بودن...استرس بدی داشتم اما به خودم اومدم و با آیو سر جامون نشستیم
کوک « با ورودمون به سالن دخترا همه غش و ضعف و هی سعی میکردن بهمون نزدیک بشن... و خب طبیعی بود برامون برای همین بی اهمیت بهشون نشستیم سر جامون که دقیقا کنار آیو اینا بود.....
آیو « عجب شانسی....پیش کیا نشستیم....هی میا خوبی؟
میا « اره اره.....فقط اگه خراب کنیم جلوی مامان و بابامون آبروم میره ಥ‿ಥ
آیو « نترس....نگاه کن این دوتا چقدر ریلکسن....کتابم رو برداشتم و خودم رو سرگرم کردم که سوجو و مونگی دو تا از بدترین و مغرور ترین پسرای خر پول مدرسه اومدن و دقیقا کنارمون نشستن.....خدایااااااا هر دو طرف محاصره شدیم.....
میا « چیزی شده؟
آیو « دقیقا وسط دوتا گروه خرپول و مغرور نشستیم.....که دلم میخواد سمت راستی ها رو نصف کنم
میا « واو.....همین جور که داشتیم صحبت میکردیم مسابقه شروع شد و گروه ها یکی یکی رفتن بالا و اساتید ازشون سوال میپرسیدن.....بالاخره نوبت گروه ما شد و با استرس رفتیم رو صحنه.....
تهیونگ « خیلی آروم رفتن رو صحنه و اساتید ازشون سوال پرسیدن.....همه سوالات رو بدون هیچ مکثی پاسخ میدادن و به خوبی توضیح دادن....بهتر از همه گروه هایی که تا اینجا شرکت کرده بودن.....اما ما در هر صورت اول میشدیم.....
کوک « گروه آیو با امتیاز کامل کارشون رو تموم کردن و بعدش گروه سوجو و مونگی رفتن.....فکر کنم ما سه تا گروه های برتر بشیم....
داهیون « همه گروه ها در سطح متوسط بودن جز سه گروه آخر که تهیونگ و کوک هم جزوشون بودن.....میا دختر خانم هانگ دقیقا مثل خودش باهوش بود و آیو رو هم به خوبی میشناختم چون با پدرش شریکم.....توی این فکر ها بودن که نتایج رو اعلام کردن
مجری « خوشامد میگم خدمت افرادی که توی این مراسم و مسابقه شرکت کردن.....یه اتفاق جالب و البته شگفت انگیز برای اولین بار در طول مسابقات اوفتاده و دو گروه مقام اول رو کسب کردن.....
میا « واخ...شرط رفت رو هوا که...
خودم احساس میکنم بد شده...پارت بعدی جبران میکنم!
میا « به به مستر کیم.... کم پیدایین.... فرشته ها که آدم نمیشن.... اما تو باید آدم بشی
تهیونگ « 눈_눈 زمین گرده بانو....بعد از اعلام نتایج همو میبینیم
کوک « اوه مای گاد...... لنگه دوستتی.... چطوری بانو ایو؟
آیو « عالیم مستر جئون.... آماده باخت هستید؟
تهیونگ « ما همیشه برنده ایم.... شما آماده باخت باشید....
آیو « حالا اجازه میدید بریم داخل.... وقتی ما اول شدیم اون موقع متوجه میشید برنده و بازنده کیه
کوک « به همین خیال باش
میا « وارد سالن اصلی شدیم و دیدم پدر و مادر تهیونگ و مادر خودم همراهشون بین افراد مشهور و پولداری بود که امروز اومده بودن...استرس بدی داشتم اما به خودم اومدم و با آیو سر جامون نشستیم
کوک « با ورودمون به سالن دخترا همه غش و ضعف و هی سعی میکردن بهمون نزدیک بشن... و خب طبیعی بود برامون برای همین بی اهمیت بهشون نشستیم سر جامون که دقیقا کنار آیو اینا بود.....
آیو « عجب شانسی....پیش کیا نشستیم....هی میا خوبی؟
میا « اره اره.....فقط اگه خراب کنیم جلوی مامان و بابامون آبروم میره ಥ‿ಥ
آیو « نترس....نگاه کن این دوتا چقدر ریلکسن....کتابم رو برداشتم و خودم رو سرگرم کردم که سوجو و مونگی دو تا از بدترین و مغرور ترین پسرای خر پول مدرسه اومدن و دقیقا کنارمون نشستن.....خدایااااااا هر دو طرف محاصره شدیم.....
میا « چیزی شده؟
آیو « دقیقا وسط دوتا گروه خرپول و مغرور نشستیم.....که دلم میخواد سمت راستی ها رو نصف کنم
میا « واو.....همین جور که داشتیم صحبت میکردیم مسابقه شروع شد و گروه ها یکی یکی رفتن بالا و اساتید ازشون سوال میپرسیدن.....بالاخره نوبت گروه ما شد و با استرس رفتیم رو صحنه.....
تهیونگ « خیلی آروم رفتن رو صحنه و اساتید ازشون سوال پرسیدن.....همه سوالات رو بدون هیچ مکثی پاسخ میدادن و به خوبی توضیح دادن....بهتر از همه گروه هایی که تا اینجا شرکت کرده بودن.....اما ما در هر صورت اول میشدیم.....
کوک « گروه آیو با امتیاز کامل کارشون رو تموم کردن و بعدش گروه سوجو و مونگی رفتن.....فکر کنم ما سه تا گروه های برتر بشیم....
داهیون « همه گروه ها در سطح متوسط بودن جز سه گروه آخر که تهیونگ و کوک هم جزوشون بودن.....میا دختر خانم هانگ دقیقا مثل خودش باهوش بود و آیو رو هم به خوبی میشناختم چون با پدرش شریکم.....توی این فکر ها بودن که نتایج رو اعلام کردن
مجری « خوشامد میگم خدمت افرادی که توی این مراسم و مسابقه شرکت کردن.....یه اتفاق جالب و البته شگفت انگیز برای اولین بار در طول مسابقات اوفتاده و دو گروه مقام اول رو کسب کردن.....
میا « واخ...شرط رفت رو هوا که...
خودم احساس میکنم بد شده...پارت بعدی جبران میکنم!
۴۱.۲k
۲۷ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.