ازدواج اجباریp3
ات ویو
من رفتم رو تخت نشستم سرمم پایین بود جیمین هم رفت روی صندلی نشست اونم سرش پایین بود جیمین شروع کرد
= میدونم این ازدواج رو نمیخوام خب منم نمیخوام ولی مجبوریم بیا قوانین واسه خودمون بزاریم که اونو رعایت کنیم
+ باشه( سرد)
= شما اول شروع کن
+ خب قانون اول اتاق خواب هامون جداست دوم داخل کارم دخالت نمیکنی مثلا کجا میرم هر ساعت هم دلم بخواد میام
= اوکی منم میخواستم همینو بگم
@ بچه ها بیاید پایین
ات ویو
هم زمان خواستیم بریم بیرون
= بفرمایید( سرش پایین
+ نه شما بفرمایید( سرش پایین)
= خانوما مقدم ترن( اصلا میخواید من جاتون برم بیرون)
+ باشه( چقدر مذهبی🤌🏻😂)
- خب بچه ها عروسیتون دوهفته
@ اره فردا برید خریداتون رو کنید
❌ هشدار ❌
این داستان تخیلی.
شرط
لایک ۱۲
من رفتم رو تخت نشستم سرمم پایین بود جیمین هم رفت روی صندلی نشست اونم سرش پایین بود جیمین شروع کرد
= میدونم این ازدواج رو نمیخوام خب منم نمیخوام ولی مجبوریم بیا قوانین واسه خودمون بزاریم که اونو رعایت کنیم
+ باشه( سرد)
= شما اول شروع کن
+ خب قانون اول اتاق خواب هامون جداست دوم داخل کارم دخالت نمیکنی مثلا کجا میرم هر ساعت هم دلم بخواد میام
= اوکی منم میخواستم همینو بگم
@ بچه ها بیاید پایین
ات ویو
هم زمان خواستیم بریم بیرون
= بفرمایید( سرش پایین
+ نه شما بفرمایید( سرش پایین)
= خانوما مقدم ترن( اصلا میخواید من جاتون برم بیرون)
+ باشه( چقدر مذهبی🤌🏻😂)
- خب بچه ها عروسیتون دوهفته
@ اره فردا برید خریداتون رو کنید
❌ هشدار ❌
این داستان تخیلی.
شرط
لایک ۱۲
۳.۹k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.