تناسخ هالووینی فصل دوم پارت 11
تناسخ هالووینی
فصل 2 پارت 11
دراکن: تو برو بچه داریت رو بکن
شینیگامی: بسه بابا
اینوری: عه اونجا رو
دراکن: کجارو
اینوری: منو که نمیبینی پس چجوری اشاره کنم
دراکن: نمیدونم
کازوتورا: عه باجی رو میگی که داره میاد
اینوری: نه دارم چیفویو که صفت به باجی چسبیده که نه افته و باجی که قرمز شده رو میگم😏
کازوتورا: (ಡωಡ)
مایکی: ای جان شیپپپپپ ~( ̄▽ ̄~)
اینوری: داداشی بیا ببین چه خبره رو موتورشون ʕ ꈍᴥꈍʔ
شینیگامی: به به به سلامتی (▼♡▼)
باجی: شما ها چه تونه چرا اینجوری نگام میکنید
مایکی: موتور سواری با معشوقه ات خوش گذشت (ಡωಡ)
کازوتورا: چه رنگ قرمز بهت میاد (ಡωಡ)
باجی: ععع بیندید اون نیشاتونو💢💢💢💢
چیفویو که هیچ کدوم از اینا رو نشنیده: باجی سان.
باجی با قیافه ای فرا تر از سرخ🤣: ب... بله
چیفویو: یا خدا باجی سان چرا سرخ شدید
باجی: م... من اخه
کازوتورا: 😂
مایکی: 😂
چیفویو دستش رو میزاره رو پیشونی ی باجی
چیفویو: باجی سان تب دارید چرا انقدر داغیت
چیفویو بیشتر به باجی نزدیک میشه اونم بیشتر سرخ میشه
مایکی: 🤣
کازوتورا: 🤣
دراکن: شما ها چه تونه
میتسویا: باجی چرا سرخ شدی
چیفویو: باحی سان، نکنه به من حساسیت دارید🫤
باجی: م.. من...
تاکه میچی: چرا همچین فکری میکنی 🫥
چیفویو: چون من بهش نزدیک میشم نفس رو میگیره و سرخ میشه😟
همه به جز باجی و تاکه: 🤣🤣🤣🤣🤣
تاکه میچی: فک نکنم 😅
دراکن: اخ اخ دلم 🤣🤣🤣🤣🤣🤣
کازوتورا: چیفویو اون روت......
باجی: هیس ببند دهنتو
مایکی: کراشه
باجی:.......
چیفویو: چ...چچچچچچجچجججییییی ( ///•⁄X⁄•⁄///)
باجی: خب... من
چیفویو: خب چرا بهم نگفتی باجی سان 😰(سرخ)
باجی: خب فکر کردم دیگه نخوای باهام باشی😓
چیفویو: اما اگه بهم میگفتی قبول میکردم (⁄ ⁄⁄⁄⁄ ⁄)(فرا سرخ)
باجی: چ.. چی یعنی الان...
چیفویو: میخوام با تو باشم
کازوتورا که پفیلاش تموم شده: اه چقدر طولش میدین
مایکی: دوریاکیام تموم شد 😭
تاکه میچی: بیا من یه بسته ی دیگه دارم
مایکی: ای ژان
اینوری: خخخدددداااااا (غش کردن)
شینیگامی: عععععررررررررر (غش کردن)
پایان این پارت
خدایا اعتراف رو ببین ✨✨✨✨
خدا: دارم میبینم
اینوری: هعععععععععععععععععع
خدا: عععععععععع، وایسا چرا من جیغ میزنم
شینیگامی: عععععععععععععععععع
فصل 2 پارت 11
دراکن: تو برو بچه داریت رو بکن
شینیگامی: بسه بابا
اینوری: عه اونجا رو
دراکن: کجارو
اینوری: منو که نمیبینی پس چجوری اشاره کنم
دراکن: نمیدونم
کازوتورا: عه باجی رو میگی که داره میاد
اینوری: نه دارم چیفویو که صفت به باجی چسبیده که نه افته و باجی که قرمز شده رو میگم😏
کازوتورا: (ಡωಡ)
مایکی: ای جان شیپپپپپ ~( ̄▽ ̄~)
اینوری: داداشی بیا ببین چه خبره رو موتورشون ʕ ꈍᴥꈍʔ
شینیگامی: به به به سلامتی (▼♡▼)
باجی: شما ها چه تونه چرا اینجوری نگام میکنید
مایکی: موتور سواری با معشوقه ات خوش گذشت (ಡωಡ)
کازوتورا: چه رنگ قرمز بهت میاد (ಡωಡ)
باجی: ععع بیندید اون نیشاتونو💢💢💢💢
چیفویو که هیچ کدوم از اینا رو نشنیده: باجی سان.
باجی با قیافه ای فرا تر از سرخ🤣: ب... بله
چیفویو: یا خدا باجی سان چرا سرخ شدید
باجی: م... من اخه
کازوتورا: 😂
مایکی: 😂
چیفویو دستش رو میزاره رو پیشونی ی باجی
چیفویو: باجی سان تب دارید چرا انقدر داغیت
چیفویو بیشتر به باجی نزدیک میشه اونم بیشتر سرخ میشه
مایکی: 🤣
کازوتورا: 🤣
دراکن: شما ها چه تونه
میتسویا: باجی چرا سرخ شدی
چیفویو: باحی سان، نکنه به من حساسیت دارید🫤
باجی: م.. من...
تاکه میچی: چرا همچین فکری میکنی 🫥
چیفویو: چون من بهش نزدیک میشم نفس رو میگیره و سرخ میشه😟
همه به جز باجی و تاکه: 🤣🤣🤣🤣🤣
تاکه میچی: فک نکنم 😅
دراکن: اخ اخ دلم 🤣🤣🤣🤣🤣🤣
کازوتورا: چیفویو اون روت......
باجی: هیس ببند دهنتو
مایکی: کراشه
باجی:.......
چیفویو: چ...چچچچچچجچجججییییی ( ///•⁄X⁄•⁄///)
باجی: خب... من
چیفویو: خب چرا بهم نگفتی باجی سان 😰(سرخ)
باجی: خب فکر کردم دیگه نخوای باهام باشی😓
چیفویو: اما اگه بهم میگفتی قبول میکردم (⁄ ⁄⁄⁄⁄ ⁄)(فرا سرخ)
باجی: چ.. چی یعنی الان...
چیفویو: میخوام با تو باشم
کازوتورا که پفیلاش تموم شده: اه چقدر طولش میدین
مایکی: دوریاکیام تموم شد 😭
تاکه میچی: بیا من یه بسته ی دیگه دارم
مایکی: ای ژان
اینوری: خخخدددداااااا (غش کردن)
شینیگامی: عععععررررررررر (غش کردن)
پایان این پارت
خدایا اعتراف رو ببین ✨✨✨✨
خدا: دارم میبینم
اینوری: هعععععععععععععععععع
خدا: عععععععععع، وایسا چرا من جیغ میزنم
شینیگامی: عععععععععععععععععع
۶.۹k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.