(چون ادمین خوبی هستم سه پارت نوشتم ولی خب الان اسمات نیست
(چون ادمین خوبی هستم سه پارت نوشتم ولی خب الان اسمات نیست🗿🚬)
مافیای خشن من :
𝕻𝖆𝖗𝖙/25
ا.ت ویو
کلی غذا خوردم ولی کوک همینجوری داشت با یه لبخند نگام میکرد
+اتفاقی افتاده؟چیزی رو صورتمه؟
_نچ غذاتو بخور
+سیر شدم
_اوم بیا بریم بخوابیم
+باش
_ا.ت ساعت ۱٠ بیا استخر عمارت کارت دارم
+باش(کوفت هعی باش باششش)
ساعت 8 و نیم بود رفتم از تو کد یه لباس برای استخر انتخواب کردم زخم کردم چون سطحی بود بهتر شده بود یه ارایش ملایم کردم رفتم خوابیدم، ساعت10 بیدار شدم لباسمو پوشیدم تا به خودم اومدم دیدم ساعت 10 و ربعه کوک میکشتم بدو بدو رفتم از اجوما پرسیدم استخر کجاس وقتی رسیدم نفس نفس از کوک عذرخواهی کردم
_یا میدونی از کی اینجاممممم
+ببخشی.د....خوابیده.. بودم
وقتی به کوک نگاه کردم دیدم با یه بطری سوجو تو دستش داره به من نگاه میکنه
_دیر کردی
+میدونم...
کوک داشت نزدیکم میشد منم ترسیده بودم داشتم عقب عقب راه میرفتم که پام لیز خورد داشتم میوفتادم تو استخر که کوک دستشو زیر کمرم برد و نجاتم داد
+اهم...ممنون
که یهو کوک دستشو برداشت و افتادم تو اب ابش خیلی سر بود کل بدنم مور مور
+ایششش...
+بالاخره نجات دادی یا پرتم کردی؟
_هردوش
بعد از چند مین کوک خودم پرید تو اب
و سفت بغلم کرد(حسودی؟ نه من خوبم)
لبه استخر نشستم و کوک رو نگاه میرکدم که داشت شنا میکرد یکمی از سوجو رو خوردم که از اومد بیرون بدن خیلی جذاب بود(منحرف)
_میدونم جذابم
لپام گل انداخت گفتم:
+ولی نه اونقدر
.......
#کره #بی_تی_اس #ارمی #جانگکوک #جیمین #تهیونگ #هوسوک #نامجون #جین #شوگا #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جانگکوک #فیک#فیک_بی_تی_اس #فیک_تهیونگ #فیک_جیمین#فیک_کوک#فیک_جیهوپ#فیک_شوگا#فیک_جین#فیک_نامجون
مافیای خشن من :
𝕻𝖆𝖗𝖙/25
ا.ت ویو
کلی غذا خوردم ولی کوک همینجوری داشت با یه لبخند نگام میکرد
+اتفاقی افتاده؟چیزی رو صورتمه؟
_نچ غذاتو بخور
+سیر شدم
_اوم بیا بریم بخوابیم
+باش
_ا.ت ساعت ۱٠ بیا استخر عمارت کارت دارم
+باش(کوفت هعی باش باششش)
ساعت 8 و نیم بود رفتم از تو کد یه لباس برای استخر انتخواب کردم زخم کردم چون سطحی بود بهتر شده بود یه ارایش ملایم کردم رفتم خوابیدم، ساعت10 بیدار شدم لباسمو پوشیدم تا به خودم اومدم دیدم ساعت 10 و ربعه کوک میکشتم بدو بدو رفتم از اجوما پرسیدم استخر کجاس وقتی رسیدم نفس نفس از کوک عذرخواهی کردم
_یا میدونی از کی اینجاممممم
+ببخشی.د....خوابیده.. بودم
وقتی به کوک نگاه کردم دیدم با یه بطری سوجو تو دستش داره به من نگاه میکنه
_دیر کردی
+میدونم...
کوک داشت نزدیکم میشد منم ترسیده بودم داشتم عقب عقب راه میرفتم که پام لیز خورد داشتم میوفتادم تو استخر که کوک دستشو زیر کمرم برد و نجاتم داد
+اهم...ممنون
که یهو کوک دستشو برداشت و افتادم تو اب ابش خیلی سر بود کل بدنم مور مور
+ایششش...
+بالاخره نجات دادی یا پرتم کردی؟
_هردوش
بعد از چند مین کوک خودم پرید تو اب
و سفت بغلم کرد(حسودی؟ نه من خوبم)
لبه استخر نشستم و کوک رو نگاه میرکدم که داشت شنا میکرد یکمی از سوجو رو خوردم که از اومد بیرون بدن خیلی جذاب بود(منحرف)
_میدونم جذابم
لپام گل انداخت گفتم:
+ولی نه اونقدر
.......
#کره #بی_تی_اس #ارمی #جانگکوک #جیمین #تهیونگ #هوسوک #نامجون #جین #شوگا #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جانگکوک #فیک#فیک_بی_تی_اس #فیک_تهیونگ #فیک_جیمین#فیک_کوک#فیک_جیهوپ#فیک_شوگا#فیک_جین#فیک_نامجون
۳۰.۳k
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.