میخواسم فرار کنم که صدا دادش تو اتاق پیچید
میخواسم فرار کنم که صدا دادش تو اتاق پیچید
∞یونااااااا
سر جام خوشکم زد
_ب.. بلهههه
∞مدیونی اگه ا جات تکون بخوری
ب حرفش اهمیتی ندادم و بدو بدو رفتم پشت کوک و دستامو دور کمرش حلقه کردم..
~چرا من دختر نشدم؟
∞چرا باید دختر شی؟
~با کوک رل زده
∞گاهی هردوتون خل میشین.
_بخدا دروغ نمیگهههه.. دوس پسرمهه
∞چرا دروغ گفتنتون انقد تابلوعه؟
+چرا باید دروغ بگن؟
(گایز یچیو بگم... توی فیکای من شخصیت اصلی زن_ و شخصیت اصلی مرد+کلا علامتشون ابنه... پس بدونین دیه)
∞هیونکی ینی واقن نمیدونی؟
ت این دوماه هزاربار سر کوک دعوا کردن.. یونا میگف کوک ماله منه.. مینهو ام ا اون طرف میگف ت یونگی و جیمینو داری.
بعد اهرش دیه یونا عصبی میشد میگف:
اصن همشون واسه منن... من مدیر برنامشونم و توووو حتی یبارم ندیدیشون..
هیون"بش میگن هیون" تو خودت اولین نفری بودی که اومد بهم گفت..
_اهااااا اوک... ک اون پسره ی نره خر بت گفتهه؟؟؟
بزا بیاد خونه امشب ببین چجوری پدرشو درمیارم و سر ب تنش نمیذارم...
∞همین الان پشتش قائم شدیا..
یونا یدونه زد ت سر خودش و کوک سرشو چند بار با تاسف تکون داد
و ب سقف خیره شد و تو دلش گفت این چرا اینجوریهه.. جلوش وایسادممم پس چجوری هنو منو داره با داداشه این بدبخ اشتب میگیره؟
مینهو یه نق زد که لیسا ناله ی کلافه ای کرد و گفت
∞گو نخور دیگه.. خفه شو.. من هنچ خوابم میاد.. من میرم بقیه خوابمو انجام بدم
لحظه اخر برگشت سمت یونا که داشت از پشت کوک با دهن باز بهش نگاه میکرد
∞توام دیگه سر ب سرش نذار اوکی؟
برگشتن و سمت در رفت و یونا از رو ناامیدی اهی کشید و سرش رو محکم به کمر کوک کوبید.
خدای من.. اون مستقیم به تتوهای کوک نگاه کرده بود و بازم متوحه نشده بود اون یکی از معروف ترین ادم های دنیاعه، چون محض رضای خدا هیونکی برخلاف یونا غیر از پرسینگ های رو گوشش و بینیش هیچ تتو ای نداشت..
کوک یه اخ کوچیک کوچیک گفت و میخواست برگرده سمت یونا که یونا محکم تر از سری قبلی ضربه زدو این دفعه داد پسر درومد و با بهت برگشت سمت کسی ک بهش دل بسته بود و دست عشقش رو توهوا گرفت و با دلخوری گفت
+چاگیا دردم میاد خبب.. اروم باش عهه.. ا ساعت پیش هنو هردو خسته ایماا..
و اما لیسا دستش رو دستگیره خشک شد..
چاگیا؟ ساعت پیش؟ هردوتاشون؟ هیونکی؟
چرا صداش انقد با خود هیون فرق داشت؟
برگشت و اومد گف
∞اینجا چه خبره؟
از کی تا به حال تو به یونا میگی چاگ-
∞یونااااااا
سر جام خوشکم زد
_ب.. بلهههه
∞مدیونی اگه ا جات تکون بخوری
ب حرفش اهمیتی ندادم و بدو بدو رفتم پشت کوک و دستامو دور کمرش حلقه کردم..
~چرا من دختر نشدم؟
∞چرا باید دختر شی؟
~با کوک رل زده
∞گاهی هردوتون خل میشین.
_بخدا دروغ نمیگهههه.. دوس پسرمهه
∞چرا دروغ گفتنتون انقد تابلوعه؟
+چرا باید دروغ بگن؟
(گایز یچیو بگم... توی فیکای من شخصیت اصلی زن_ و شخصیت اصلی مرد+کلا علامتشون ابنه... پس بدونین دیه)
∞هیونکی ینی واقن نمیدونی؟
ت این دوماه هزاربار سر کوک دعوا کردن.. یونا میگف کوک ماله منه.. مینهو ام ا اون طرف میگف ت یونگی و جیمینو داری.
بعد اهرش دیه یونا عصبی میشد میگف:
اصن همشون واسه منن... من مدیر برنامشونم و توووو حتی یبارم ندیدیشون..
هیون"بش میگن هیون" تو خودت اولین نفری بودی که اومد بهم گفت..
_اهااااا اوک... ک اون پسره ی نره خر بت گفتهه؟؟؟
بزا بیاد خونه امشب ببین چجوری پدرشو درمیارم و سر ب تنش نمیذارم...
∞همین الان پشتش قائم شدیا..
یونا یدونه زد ت سر خودش و کوک سرشو چند بار با تاسف تکون داد
و ب سقف خیره شد و تو دلش گفت این چرا اینجوریهه.. جلوش وایسادممم پس چجوری هنو منو داره با داداشه این بدبخ اشتب میگیره؟
مینهو یه نق زد که لیسا ناله ی کلافه ای کرد و گفت
∞گو نخور دیگه.. خفه شو.. من هنچ خوابم میاد.. من میرم بقیه خوابمو انجام بدم
لحظه اخر برگشت سمت یونا که داشت از پشت کوک با دهن باز بهش نگاه میکرد
∞توام دیگه سر ب سرش نذار اوکی؟
برگشتن و سمت در رفت و یونا از رو ناامیدی اهی کشید و سرش رو محکم به کمر کوک کوبید.
خدای من.. اون مستقیم به تتوهای کوک نگاه کرده بود و بازم متوحه نشده بود اون یکی از معروف ترین ادم های دنیاعه، چون محض رضای خدا هیونکی برخلاف یونا غیر از پرسینگ های رو گوشش و بینیش هیچ تتو ای نداشت..
کوک یه اخ کوچیک کوچیک گفت و میخواست برگرده سمت یونا که یونا محکم تر از سری قبلی ضربه زدو این دفعه داد پسر درومد و با بهت برگشت سمت کسی ک بهش دل بسته بود و دست عشقش رو توهوا گرفت و با دلخوری گفت
+چاگیا دردم میاد خبب.. اروم باش عهه.. ا ساعت پیش هنو هردو خسته ایماا..
و اما لیسا دستش رو دستگیره خشک شد..
چاگیا؟ ساعت پیش؟ هردوتاشون؟ هیونکی؟
چرا صداش انقد با خود هیون فرق داشت؟
برگشت و اومد گف
∞اینجا چه خبره؟
از کی تا به حال تو به یونا میگی چاگ-
۳.۲k
۰۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.