خوناشام p:11
ویو تهیونگ
لعنتی اون فرشته ی مرگه
_بچه ها تکون نخورید
~ت...تهیونگ ت....تو میدونی.....اون کیه؟
_اون فرشته مرگه
□فرشته ی مرگ؟
_آخيش رفت
□توضیح بده
_اهم خوب فرشته مرگ ، در واقع فرشته نیست چون با قدرتی ک داره اتفاقی مردم میمیرند و مثلا اگه ات نمیگفت و این دعوا ادامه داشت یکی کشته میشد
~پشمام ولی تو نباید ات رو میبوسیدی
_دوست داشتم
◇ جیمین تو خودت چرا با جائه همکا...(جائه دستش و گذاشت رو دهن هانا)
●خفه خون بگیر
◇گگگگگگ
=س....ساک...ت ب....شید
_لعنتی اون ات و ترسونده
تهیونگ ات و تو بغلش کشوند و نشست (برآید استایل بغلش کرده بود و نشسته بود)
_ات هی ات منو نگاه کن
=ت....هیونگ (بغلش کرد)من م.....میترسم (میلرزه)
_من پیشتم نترس
(جیمین رفت جلوی تهیونگ و دستش و ب موهای ات کشید)
~ات حالت خوبه؟
=ن....نه ه....نوز
_یکی بره آب بیاره
هانا رفت قمقمه ات و آورد
◇ات بهتری؟بیا این آب و بخور
=م...م...منون
_ات حرف نزن برای خودت میگم(ات هنوز میلرزه)
=ممنون بچه ه....ها ب...بهتر شد...م(تهیونگ ات و گذاشت زمین(همه تو ی چادر داشتن بازی میکردن))
_من میرم بیرون ببینم چ خبره (زیپ چادر یا همون در اش باز بود ات دیده بود و تهیونگ بسته بود الان باز کرد رفت بیرون)
_نگران نباشید رفته (داد میزنه)
=بریم ادامه بازی
●اوکی
◇فقط خوردن و ... نباشه
=اوهوم
_شوگا بچرخون
□نیازی نی تو بگی
(تهیونگ سوال / ات جواب)
_ات ج.ح؟
=عامممم ج
_برو تا اون درخت اونم تنها فقط با ی چراغ قوه
=اما اون خیلی دوره
_میدونم برو دیگه برو
=خدایا من آدم خوبی بودم (بعد راه افتاد)
ویو ات
چرا جرعت انتخاب کردم؟ میتونستم حقیقت انتخاب کنم پس چرا جرعت انتخاب کردم آخه خنگول ، داشتم میرفتم ک چراغ قوه خاموش شد...
بد جایی قطع کردم نه؟
شرطا
ناشناس پر شه
کامنت ۶
لایک ۱۰
شرطا کمه ها🥺💔
لعنتی اون فرشته ی مرگه
_بچه ها تکون نخورید
~ت...تهیونگ ت....تو میدونی.....اون کیه؟
_اون فرشته مرگه
□فرشته ی مرگ؟
_آخيش رفت
□توضیح بده
_اهم خوب فرشته مرگ ، در واقع فرشته نیست چون با قدرتی ک داره اتفاقی مردم میمیرند و مثلا اگه ات نمیگفت و این دعوا ادامه داشت یکی کشته میشد
~پشمام ولی تو نباید ات رو میبوسیدی
_دوست داشتم
◇ جیمین تو خودت چرا با جائه همکا...(جائه دستش و گذاشت رو دهن هانا)
●خفه خون بگیر
◇گگگگگگ
=س....ساک...ت ب....شید
_لعنتی اون ات و ترسونده
تهیونگ ات و تو بغلش کشوند و نشست (برآید استایل بغلش کرده بود و نشسته بود)
_ات هی ات منو نگاه کن
=ت....هیونگ (بغلش کرد)من م.....میترسم (میلرزه)
_من پیشتم نترس
(جیمین رفت جلوی تهیونگ و دستش و ب موهای ات کشید)
~ات حالت خوبه؟
=ن....نه ه....نوز
_یکی بره آب بیاره
هانا رفت قمقمه ات و آورد
◇ات بهتری؟بیا این آب و بخور
=م...م...منون
_ات حرف نزن برای خودت میگم(ات هنوز میلرزه)
=ممنون بچه ه....ها ب...بهتر شد...م(تهیونگ ات و گذاشت زمین(همه تو ی چادر داشتن بازی میکردن))
_من میرم بیرون ببینم چ خبره (زیپ چادر یا همون در اش باز بود ات دیده بود و تهیونگ بسته بود الان باز کرد رفت بیرون)
_نگران نباشید رفته (داد میزنه)
=بریم ادامه بازی
●اوکی
◇فقط خوردن و ... نباشه
=اوهوم
_شوگا بچرخون
□نیازی نی تو بگی
(تهیونگ سوال / ات جواب)
_ات ج.ح؟
=عامممم ج
_برو تا اون درخت اونم تنها فقط با ی چراغ قوه
=اما اون خیلی دوره
_میدونم برو دیگه برو
=خدایا من آدم خوبی بودم (بعد راه افتاد)
ویو ات
چرا جرعت انتخاب کردم؟ میتونستم حقیقت انتخاب کنم پس چرا جرعت انتخاب کردم آخه خنگول ، داشتم میرفتم ک چراغ قوه خاموش شد...
بد جایی قطع کردم نه؟
شرطا
ناشناس پر شه
کامنت ۶
لایک ۱۰
شرطا کمه ها🥺💔
۲.۳k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.