`نِـفـرَت`
چشمانش را میان هزاران دوچشم برگزیدی!
چشمانش میان هزاران معنا و گنآه برگزیدی!
چشمانش را که برقی روشنا
و آن درد در چشمانش که حتی او را زیباتر میکرد،برگزیدی!
تار های ابریشمیِ خیس در زیر باران..
وقتی همهچیز رها شده
وقتی عشق در سینهات بهت فشار میآورد
وقتی تو از دور بهش نگاه میکردی
وقتی تو از دور قلبت براش میتپه!
وقتی تو از دور دوستش میداری..
لبانش
جام شراب گناهی بر بوسیدنشان
طعم شراب گناهی شرم آور..
شراب شیرین،چیزی غیرواقعی
رویای بوسیدن،حتی نه به تلخی
بلکه این رویاس
حسرت..حرست آن لبها تلخ است!
و بوی تنت..که چیزی غیرقابل باور بود
نوک زبانم
آن حس آن لحظه..
آن عطر..چیزی که شد؛
«آرزو»
________و همهی این دلایل
برای بوییدن،بوسیدن،لمسکردن،داشتنت..نیاز به بودنت کنار من
چیزی که ندارمش..چیزی که یک فریب بود
چیزی که یک رویآ بود..چیزی که یک آرزو` بود!
«مال من»
و همهی این احساسات
در قلبی با عشق نهفته
عاشق و دلباخته
خاک شد.
و این شد:
«نفرت»
«نفرت از کسی که دلباختهاش بودم»
چشمانش میان هزاران معنا و گنآه برگزیدی!
چشمانش را که برقی روشنا
و آن درد در چشمانش که حتی او را زیباتر میکرد،برگزیدی!
تار های ابریشمیِ خیس در زیر باران..
وقتی همهچیز رها شده
وقتی عشق در سینهات بهت فشار میآورد
وقتی تو از دور بهش نگاه میکردی
وقتی تو از دور قلبت براش میتپه!
وقتی تو از دور دوستش میداری..
لبانش
جام شراب گناهی بر بوسیدنشان
طعم شراب گناهی شرم آور..
شراب شیرین،چیزی غیرواقعی
رویای بوسیدن،حتی نه به تلخی
بلکه این رویاس
حسرت..حرست آن لبها تلخ است!
و بوی تنت..که چیزی غیرقابل باور بود
نوک زبانم
آن حس آن لحظه..
آن عطر..چیزی که شد؛
«آرزو»
________و همهی این دلایل
برای بوییدن،بوسیدن،لمسکردن،داشتنت..نیاز به بودنت کنار من
چیزی که ندارمش..چیزی که یک فریب بود
چیزی که یک رویآ بود..چیزی که یک آرزو` بود!
«مال من»
و همهی این احساسات
در قلبی با عشق نهفته
عاشق و دلباخته
خاک شد.
و این شد:
«نفرت»
«نفرت از کسی که دلباختهاش بودم»
۳.۲k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳