*پارت اول*
شما تنها ورثه آقای پارک هستید و گلفروشی ایشون به شما میرسه
+گلفروشی؟ولی پدر من گلفروشی نداشت
~داشتن...یه گلفروشی توی خیابون سینیا دونگ
+س.سینسا دونگ؟خدای من چطور اونجا رو خریده
~راستش من زیاد در جریان جزئیات نیستم ولی تا جایی که میدونم اونجارو حدودا 7 سال پیش خریدند
+پیگیری پرونده پدرم چطور پیش میره؟
~تصادف ساعت 4صبح اتفاق افتاده و انگار همون شب چند تا مرد مست چراغای خیابونو شکسته بودن...
+خب این یعنی چی؟
~یعنی چهره راننده مشخص نیست و تنها مدرکی که داریم یه سانتافه مشکیه که فقط یه قسمت از پلاکش مشخصه
+خب چقدر از پلاکش معلومه؟
~61버...و با اینم نمیتونیم هیچی رو ثابت کنیم
شقیقه هامو فشار دادم
+یعنی ممکنه هیچوقت قاتلش دستگیر نشه
~این یه قتل عمد نبوده خانم پارک...خیابون تاریک بوده و پدرتون لباس تیره تنشون بود...
+ولی این هیچی رو ثابت نمیکنه...اگه اون عوضی میموند و پدرمو به بیمارستان میبرد شاید نمیمرد
*
ویو جین:
با استرس دستمو روی پیشونیم کشیدم و از جام بلند شدم
عذاب وجدان ولم نمیکرد
منه عوضی چه غلطی کردم؟
چرا ولش کردم؟لعنت به من
گوشیو برداشتم و به سونگمین زنگ زدم
_الو سونگمین
*بله قربان؟
_برو به محله اوی دونگ تو گانگبوک چند روز پیش اونجا یه تصادف اتفاق افتاده بود همه جا پرس و جو کن ببین مرده یا نه
*چشم قربان
با حال بد رو زمین نشستم و زانو هامو بغل کردم
همش خودمو سرزنش میکردم...
عذاب وجدان و فکر اینکه اگه میبردمش بیمارستان همه چی عوض میشد لحظه ای ولم نمیکرد
*
ویو ا.ت:
کلید ساز بالاخره بعد از کلی ور رفتن با در تونست بازش کنه و قفلو عوض کنه...
پولو بهش دادم و آروم رفتم تو
همه جا پر از گلای خشک شده بود که روشونو خاک گرفته بود...
چرا پدرم باید همچین جایی رو به حال خودش بزاره اونم با اینهمه گل و گیاهی که توشه
از تو کولم بسته کیسه زباله ای رو که از خونه آورده بودم دراوردم و بعد از پوشیدن دستکش و زدن ماسک شروع به تمیز کردن اونجا کردم...
بعد جمع کردن آت و آشغالای اونجا خسته روی صندلی نشستم...
*
ادامش بدم؟
حس میکنم چرتع
+گلفروشی؟ولی پدر من گلفروشی نداشت
~داشتن...یه گلفروشی توی خیابون سینیا دونگ
+س.سینسا دونگ؟خدای من چطور اونجا رو خریده
~راستش من زیاد در جریان جزئیات نیستم ولی تا جایی که میدونم اونجارو حدودا 7 سال پیش خریدند
+پیگیری پرونده پدرم چطور پیش میره؟
~تصادف ساعت 4صبح اتفاق افتاده و انگار همون شب چند تا مرد مست چراغای خیابونو شکسته بودن...
+خب این یعنی چی؟
~یعنی چهره راننده مشخص نیست و تنها مدرکی که داریم یه سانتافه مشکیه که فقط یه قسمت از پلاکش مشخصه
+خب چقدر از پلاکش معلومه؟
~61버...و با اینم نمیتونیم هیچی رو ثابت کنیم
شقیقه هامو فشار دادم
+یعنی ممکنه هیچوقت قاتلش دستگیر نشه
~این یه قتل عمد نبوده خانم پارک...خیابون تاریک بوده و پدرتون لباس تیره تنشون بود...
+ولی این هیچی رو ثابت نمیکنه...اگه اون عوضی میموند و پدرمو به بیمارستان میبرد شاید نمیمرد
*
ویو جین:
با استرس دستمو روی پیشونیم کشیدم و از جام بلند شدم
عذاب وجدان ولم نمیکرد
منه عوضی چه غلطی کردم؟
چرا ولش کردم؟لعنت به من
گوشیو برداشتم و به سونگمین زنگ زدم
_الو سونگمین
*بله قربان؟
_برو به محله اوی دونگ تو گانگبوک چند روز پیش اونجا یه تصادف اتفاق افتاده بود همه جا پرس و جو کن ببین مرده یا نه
*چشم قربان
با حال بد رو زمین نشستم و زانو هامو بغل کردم
همش خودمو سرزنش میکردم...
عذاب وجدان و فکر اینکه اگه میبردمش بیمارستان همه چی عوض میشد لحظه ای ولم نمیکرد
*
ویو ا.ت:
کلید ساز بالاخره بعد از کلی ور رفتن با در تونست بازش کنه و قفلو عوض کنه...
پولو بهش دادم و آروم رفتم تو
همه جا پر از گلای خشک شده بود که روشونو خاک گرفته بود...
چرا پدرم باید همچین جایی رو به حال خودش بزاره اونم با اینهمه گل و گیاهی که توشه
از تو کولم بسته کیسه زباله ای رو که از خونه آورده بودم دراوردم و بعد از پوشیدن دستکش و زدن ماسک شروع به تمیز کردن اونجا کردم...
بعد جمع کردن آت و آشغالای اونجا خسته روی صندلی نشستم...
*
ادامش بدم؟
حس میکنم چرتع
۳۳.۵k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.