پارت 9 afia agents
(از دید کریس) بعد از اینکه اومدیم هممون تو استرس بودیم کریس : اگه اون پسره کاری با ا / ت بکنه همتون رو جرمیدم .تاعو : من فکر میکردم تا الان دیگه بیاد ولی ساعت 4 صبحه .....لوهان :بچه ها .هما نگاش کردیم.ادامه :نکنه پلیسا گرفتنش .با این حرف لوهان دنیا رو سرم خراب شد .لی : کریس میدونم به چی فکر میکنی ولی ا / ت همچین او0دمی نیست که تورو لو بده.....
داشتیم حرف میزدیم که خدمتکار با ا / ت وارد شدن .بی تفاوت به همه رفتم بغلش کردم .ا / ت : هی ...کریس ولم کن بدنم خیلی درد میکنه .با این حرفش باز افکار منفی اومد سراغم .نگاش کردم تاعو :ا / ت😨 چرا بدنت درد میکنه .....نکنه ...با اون پسره سک....کریس : ساکت شو (باداد) تاعو : انجام دادی ا /ت .لی و لوهان:😱😱. ا / ت : لال بمیری نخیر بعد اونموقعه که اومدیم تو اتاق بیهوشش کردم اطلاعاتش رو برداشتم
لباسام رو تعویض کردمدیدم پلیسا اومدن از پنجره پریدم بریرون و در رفتم 😁.کریس :عه ... خوبه یه کار تو عمرت درست انجام دادی.تاعو :هی کریس .ا / ت : اداشو در اوردم و نشستم .......وای خدا خسته شدم ول کن نبود پسره ولی (اشاره به کریس که پشتش به همه بود) یکی خیلی منو نگاه میکرد و حرص میخور اشاره به فرد خاصیم ندارم .تاعو لوهان و لی:😂😂😂 لوهان : ایول دختر خوب فرار کردی .لی:ای وای 😱 . همه :چیشده لی . لی : دوربینای بار اونا رو فکرش رو نکردیم .بقیه:وای .... کریس : اگه لو بریم چیکار کنیم ها ...مگه قرار نبود هکشون کنی .ا/ت : سرش داد نزن کریس ...من همون اول که رفتیم دوربینا رو هک کردم .لی : مگه بلدی😮.ا /ت : اره ... دوستمتویی دیگه .تاعو و لوهان :اوف دختر زودتر میگفتی ترسیدیم .ا/ت : کریس تمام این مدت داشت منو با تعجب و اعصبانیت نگاه میکرد پسره جذاب کاش مال من میشدی ا / ت : خب بچه ها من برم رخوابم .....اها راستی بیا لی همه اطلاعات روی این فلش و گوشیه هرچی داشت براداشتم ،..... شب بخیر بچه ها .... شب بخیر اقای وو یه چشمک بهش زدم و رفتم .تاعو و لوهان و لی : اااا وووووو😏😏😏😌 .کریس : درد .... شب بخیر ...... رفتم طبقه بالا که برم تو اتاقم که دیدم در اتاق ا / ت بازه رفتم نگاهش کنم که .دیدم لخته😱😨😵 سریع برگشتم و رفتم تو اتاقم .اوف کریس اروم باش اروم پسر چیزی نشده .ولی لعنتی چه بدنی داش..... خفه شو کریس اه چقدر منحرفی .....ا/ت : رفتم اتاقو یه دوش سریع گرفتم و اومدم لباس بپوشم که حولم افتاد اهمیت ندادم و سریع لباسم رو پوشیدم و رفتم خوابیدم....#کریس #اکسول
داشتیم حرف میزدیم که خدمتکار با ا / ت وارد شدن .بی تفاوت به همه رفتم بغلش کردم .ا / ت : هی ...کریس ولم کن بدنم خیلی درد میکنه .با این حرفش باز افکار منفی اومد سراغم .نگاش کردم تاعو :ا / ت😨 چرا بدنت درد میکنه .....نکنه ...با اون پسره سک....کریس : ساکت شو (باداد) تاعو : انجام دادی ا /ت .لی و لوهان:😱😱. ا / ت : لال بمیری نخیر بعد اونموقعه که اومدیم تو اتاق بیهوشش کردم اطلاعاتش رو برداشتم
لباسام رو تعویض کردمدیدم پلیسا اومدن از پنجره پریدم بریرون و در رفتم 😁.کریس :عه ... خوبه یه کار تو عمرت درست انجام دادی.تاعو :هی کریس .ا / ت : اداشو در اوردم و نشستم .......وای خدا خسته شدم ول کن نبود پسره ولی (اشاره به کریس که پشتش به همه بود) یکی خیلی منو نگاه میکرد و حرص میخور اشاره به فرد خاصیم ندارم .تاعو لوهان و لی:😂😂😂 لوهان : ایول دختر خوب فرار کردی .لی:ای وای 😱 . همه :چیشده لی . لی : دوربینای بار اونا رو فکرش رو نکردیم .بقیه:وای .... کریس : اگه لو بریم چیکار کنیم ها ...مگه قرار نبود هکشون کنی .ا/ت : سرش داد نزن کریس ...من همون اول که رفتیم دوربینا رو هک کردم .لی : مگه بلدی😮.ا /ت : اره ... دوستمتویی دیگه .تاعو و لوهان :اوف دختر زودتر میگفتی ترسیدیم .ا/ت : کریس تمام این مدت داشت منو با تعجب و اعصبانیت نگاه میکرد پسره جذاب کاش مال من میشدی ا / ت : خب بچه ها من برم رخوابم .....اها راستی بیا لی همه اطلاعات روی این فلش و گوشیه هرچی داشت براداشتم ،..... شب بخیر بچه ها .... شب بخیر اقای وو یه چشمک بهش زدم و رفتم .تاعو و لوهان و لی : اااا وووووو😏😏😏😌 .کریس : درد .... شب بخیر ...... رفتم طبقه بالا که برم تو اتاقم که دیدم در اتاق ا / ت بازه رفتم نگاهش کنم که .دیدم لخته😱😨😵 سریع برگشتم و رفتم تو اتاقم .اوف کریس اروم باش اروم پسر چیزی نشده .ولی لعنتی چه بدنی داش..... خفه شو کریس اه چقدر منحرفی .....ا/ت : رفتم اتاقو یه دوش سریع گرفتم و اومدم لباس بپوشم که حولم افتاد اهمیت ندادم و سریع لباسم رو پوشیدم و رفتم خوابیدم....#کریس #اکسول
۴۳.۱k
۰۵ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.